همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

گفت و گو با دکتر علیرضا شیری در مورد خیانت




چطور بعضی‌ها از ریل خارج می شوند؟


همشهری جوان/شماره 351/محسن امین،الهام کاظمی:

«هر آدمی یک خائن درون دارد که جایی پهلوی کودک درونش زندگی می‌کند و برخلاف کودک درون باید جلوی ابراز وجودش را گرفت. این یعنی هر آدمی ممکن است مرتکب خیانت بشود. پس این موضوع همیشه پرهیجان فیلم‌های خانوادگی و عامل مهم اکثر طلاق‌های عاطفی و دادگاهی، ممکن است در هر زندگی‌ای رخ بدهد که گاهی دلایل ساده و پیش پا افتاده‌ای دارد. اما در برخورد با هر مشکلی باید راه‌حل درست را انتخاب کرد. شاید ساده به نظر برسد اما گاهی ما راه حلی که انتخاب می‌کنیم به نظر خودمان درست است در حالی که دقیقا هیچ کمکی به حل مشکلات نمی‌کند. اینکه در برخورد با خیانت چه کار کنیم، نکته مهمی است. اینکه بدانیم  خیانت همیشه از جانب طرف مقابل زندگی ما نیست، کمی بحث را قابل فهم‌تر می‌کند. گاهی ممکن است خود ما خواسته یا ناخواسته درگیر رابطه‌ای شویم که لااقل از نظر طرف دیگر، خیانت محسوب می‌شود. مساله کلی در این زمینه متاسفانه این است که اغلب نمی‌دانیم داریم در مورد چه چیزی حرف می‌زنیم و وقتی هم که پیش می‌آید، نمی‌دانیم چطور باید با مساله برخورد کنیم.» این‌ها را کسی می‌گوید که به واسطه تجربه کاری‌اش با خیانت بین زن و مرد آشنا است. سراغ دکتر شیری رفتیم تا برایمان از اجزای مختلف این پدیده تلخ اجتماعی حرف بزند. لابه‌لایش هم گریزی به 3 نمونه واقعی خیانت‌های زن و شوهری زد.

 

واقعی/به خانه اول برگشت
گفتن از مصداق‌های دقیق خیانت که برای مشاوره مراجعه می‌کنند کار راحتی نیست. یک موردی بود که در آن زوج مشکل جنسی داشتند و کارشان به زوج درمانی رسیده بود،یک پروسه طولانی داشتند، خسته شدند. یکی از آنها برای اینکه مطمئن شود مشکل از او هست یا نه، دچار لغزش شده بود و حالا عذاب وجدان گرفته بود.

شما وقتی خیانت می‌کنی، بیشتر از چیزی که به دست می‌آوری از دست می‌دهی. ضمن اینکه اصولا نمی‌شود گفت چه چیزی به دست می‌آوری، چون دنبال چیزی می‌روی که دست یافتنی نیست و دوباره باید برگردی سر خانه اولت، مساله‌ای که از اول هم می‌دانستی.

 

خائن‌می خواهد به زندگی بر گردد
نکته مهمی که فراموشمان شده یا به عمد فراموشش کرده‌ایم، این است که موضوع خیانت، یک بحث اسمشو نبر و تابو نیست و نباید هم باشد. باید راجع به آن حرف بزنیم. کتمانش مثل این است که من به شما بگویم شهرداری یک خیابان جدید کشیده اما وسط آن یک چاله است ولی نباید به کسی بگوییم و در موردش حرف بزنیم، خب کسی چیزی نمی‌گوید و همه به چاه می‌افتند.الان خیانت هم شده مثل همان چاله. صحبت نکردن زن و مرد با هم گاهی اوقات منجر به لغزش می‌شود. البته نمی‌شود مطلق حرف زد و حکم داد.


خیانت و دروغ متعلق به انسان است، الان ما نمی‌خواهیم به رسمیت بشناسیم و توجیه‌‌اش کنیم اما باید بدانیم که این، یک واقعیت بشری است. هر وقت یک کسی به شما گفت من هیچ وقت خیانت نمی‌کنم، ازش بترسید. چون معنی و مفهوم خیانت را نمی‌داند. مثلا اگر الان از شما بپرسند آدم می‌کشی؟ فورا می‌گویید نه اما اگر بگویند بچه چهار ساله‌ات را دزدیده‌‌اند و می‌خواهند بکشند، آن وقت چه کار می‌کنی؟ خیلی‌ها می‌گویند، آن وقت می‌توانم.

کسانی هم که می‌گویند نمی‌توانم خیانت بکنم، زندگی به جایی می‌بردشان که ببینند می‌توانند یا نه! بعد معمولا همین‌ها کارهایی را می‌کنند که آنهایی که این رفتار را در خودشان تکذیب نکرده‌اند نمی‌کنند. خیانت را نباید تبدیل به یک فاجعه بشری کنیم، چون کسی که مورد خیانت واقع شده یا کسی که خیانت کرده،دوباره می‌خواهد به زندگی برگردد.

 

چهارچوب شما کجاست؟
ما سه نوع رابطه داریم، رابطه همکاری، رابطه عاطفی و ازدواج. صمیمیت ما در این سه رابطه متفاوت است؛ مثلا در رابطه همکاری صمیمیت کمی وجود دارد و رازها و نگفتنی‌های ما در هر کدام متفاوت است. حتی در رابطه زن و شوهری هم ما حرف‌های نگفتنی داریم اما به میزان خیلی کم. تعهد ما در هر یک از این روابط فرق می‌کند،مثلا ممکن است یک رفتار من از نظر همکارم بی‌تعهدی نباشد اما از نظر همسرم بی تعهدی باشد. بحث لغزش اما متفاوت است.

 

بسته به تیپ خانواده‌ها بحث لغزش و خیانت مطرح می‌شود. مثلا ممکن است در خانواده من اگر همسرم با همکار مردش چای بخورد، خیانت محسوب شود. ما همیشه خطا و لغزش را وقتی تعریف می‌کنیم که فرد از چهارچوب و خط کشی ما گذشته باشد.اگر ما با هم حرف بزنیم و این خطوط را مشخص کنیم، مشکلات حل می‌شود.

بزرگ‌ترین اشتباه ما این است که گفت‌وگو نمی‌کنیم و با اصول خانه پدری رفتار می‌کنیم، توقع هم داریم که طرف از قبل بداند؛ مثلا زنی که برادرش همیشه ساعت 9 شب خانه بوده، از اینکه الان همسرش ساعت 11 شب به خانه می‌آید ناراحت می‌شود.

 

خیانت در واقع  لغزش جنسی است، من به کارهای خارج از اصول جنسی می‌گویم خیانت و به کارهای خارج از بحث انتفاع جنسی، لغزش می‌گویم. بعضی رفتار‌ها هستند که چون فقط یک واکنش در شرایط خاص‌اند، نمی‌شود به آنها خیانت گفت و اصلا نباید در موردشان حرف زد و به آنها کلید کرد. کسی که خودش نشان می‌دهد آدم متاهلی است و در رفتار و گفت‌وگوهایش حد و مرز دارد، هر چقدر هم در رابطه با جنس مخالف (البته در چهارچوب عرف) آزاد گذاشته شود، موضوع خیانت نیست. اصولا  بعضی برخوردها بسیار گذرا هستند و هیچ قصد و غرضی پشتشان نیست.


برای اینکه زندگی مشترک از ریل خودش خارج نشود، باید هیجان رابطه را بیشتر کرد. برای افزایش هیجان هم بازی و سفر پیشنهاد‌های خوبی هستند. به طور کلی هر کاری که صمیمیت بین مرد و زن را بیشتر کند. تمام فرمول‌های هیجان قبل از ازدواج را اینجا هم داریم. خلوت داشتن بعد ازدواج خیلی مهم است.

یکی از راه‌های افزایش نشاط بین زوج‌ها، دخالت خانواده‌هاست، همین دور هم جمع شدن‌های خانوادگی. این کار باعث می‌شود آدم‌ها خودشان را با هم مقایسه کنند و از آن فضای بهشت گونه عجیب که فکر می‌کنند با بیرون آمدن از رابطه به آن می‌رسند، خارج شوند.


واقعی/مدیریت نداشت
آقایی بود که خواسته و ناخواسته خیلی در محافل نقل مجلس می‌شد. بازی درمی‌آورد و جذاب هم بود. واضح هم بود که خیلی برای جلب توجه آدم‌های دور و بر کاری نمی‌کند اما با رفتار و منش‌اش آنها را به سمت خودش می‌کشید. همسر این مرد از این وضعیت دچار تشویش شده بود.

مرد هم می‌گفت که او کاری نمی‌کند که به خاطرش جوابگو باشد، حرف او غلط نبود اما درست هم نبود، به او گفتم تو باید حضورت را در جمع مدیریت کنی، شاید کاری نکنی اما داری ناامنی عاطفی در اتمسفر اطرافت درست می‌کنی و حساسیت همسرت غیر طبیعی نیست.

 

لغزش نکنیم و بگذریم
همیشه فردیت شما بیشترین تاثیر را در امکان وقوع خیانت دارد. آدمی که خوب زندگی می‌کند، فردیت دارد و موثر است، نیازی به بیراهه رفتن ندارد. خیانت تا حدودی برای افرادی است که زندگی شخصی به هم ریخته‌ای دارند. از طرفی، فکر نکنید که اگر رابطه و زندگی مشترکتان در بهترین شرایط ممکن قرار ندارد، زندگی شما تباه خواهد شد. توانگر همیشه عرصه‌هایی جز رابطه برای زندگی دارد.

سوال خیلی‌ها این است که اگر به یک رابطه احیا شده و از هر جهت بهتر از رابطه اصلی رسیدیم، چه کنیم؟ جواب این است که اگر رابطه اصلیتان واقعا چیزی برای ماندن ندارد و فکر می‌کنید رابطه دومتان برای ادامه زندگی مناسب‌تر است، باید اول رابطه دوم را قطع کنید و سراغ رابطه اصلی‌تان بروید، دقیق‌تر به آن نگاه کنید. اگر واقعا چیزی برای ادامه دادن نمی‌بینید و مطمئن هستید، رابطه را تمام کنید.

 

اما اگر در رابطه اصلیتان ماندید نباید عقده‌ای بشوید یا منت بگذارید یا اصلا به آن رابطه ممنوعه فکر کنید. اگر هم دچار لغزش شدید، بنشینید و با خودتان فکر کنید، شاید رابطه‌ای که در آن خیانت کردید، باید تمام می‌شده. فقط با حس گناه دست و پا نزنید.

آن رابطه، همان رابطه‌ای است که اگر باز هم در آن قرار بگیرید، ممکن است خیانت کنید. باید آن رابطه‌ بیمار را درست کرد، به هر حال آن رابطه سالم نبوده که کار به خیانت کشیده. کسی که خیانت دیده، باید سهم خود را در این خیانت ببیند. بعد از خیانت فاز سوگواری و خشم داریم. مطمئن باشید طبیعتا بعد از خیانت حال کسی خوب نمی‌شود.


خیلی‌ها اما این را نمی‌دانند که هیجان هر دو رابطه به مرور زمان و با دیدن ضعف‌ها، عادی شدن زیبایی‌ها و کاهش کشش جنسی،کم می‌شود و باز هم به مرور زمان و به وجود آمدن صمیمیت‌ها این هیجانات کمی افزایش پیدا می‌کند.

واقعیت این است که هیجان رابطه ممنوعه به خاطر اینکه دائمی نیست، همیشه بیشتر است و اصلا به خاطر داشتن یک رابطه دائمی است که رابطه دوم با این میزان هیجان شکل می‌گیرد اما چرا اغلب رابطه‌های اول حفظ می‌شوند؟ حقیقت این است که رابطه اول چیزی دارد که رابطه دوم به دلیل داشتن هیجان بالا نمی‌تواند داشته باشد.

 

صمیمیت، آیتم مطرح دیگری است که آدم‌ها به شدت به آن نیاز دارند. کسی را می‌خواهند که ضعف‌های آنها را شناخته باشد و با آن کنار آمده باشد. پس بهتر است در ارزیابی دو رابطه غیر از میزان هیجان موارد دیگر موجود در رابطه‌ها را هم در نظر بگیریم. رابطه ممنوعه همیشه پر هیجان تر و جذاب تر است، ولی باید صمیمیت و تعهد رابطه اصلی را هم در نظر گرفت.


واقعی/ا هم حرف می زدند

در مورد مشاوره دیگری، یکی از طرفین با اینکه شب‌ها همسرش را در حال چت می‌ دید، مشکل داشت. وقتی هم که از او می‌پرسد با کی چت می‌کند، جواب مشخصی نمی‌گرفت. مرد از این جهت همیشه خشم فروخورده زیادی داشت و آن‌قدر به خشم بی‌مورد در موضوعات دیگر ادامه داد که در زن احساس دلزدگی ایجاد کرد.

مرد سر همین ماجرا سراغ زن دیگری رفت و زن هم روابط علمی و کاری سابقش ناخواسته تبدیل به چت شد. در صورتی که اینها اگر از اول با هم صحبت می‌کردند اصلا کار به اینجا نمی‌کشید. آنها چیزهایی به دست آورده بودند که هیچ ارزش و ماندگاری نداشت، اما داشته خیلی بزرگتری را از دست داده بودند.


با خائن‌ها چه کار کنیم؟
زندگی همیشه اتفاقات ساده پیش نمی‌آورد. گاهی باید به خاطر زندگی خودتان از خائن‌ها بگذرید. چون در هر صورت آنها تاوان کار خود را می‌دهند. گاهی هم اصلا لازم نیست خیلی چیز‌ها را بدانید. اگر به اینکه همسرتان به شما خیانت کرده‌یا نه شک کرده‌اید، مخصوصا اگر این شک بر اثر حرف اطرافیان باشد، سعی نکنید به هر قیمتی مطمئن شوید. چون به هر حال دانستن بعضی مسائل هزینه‌ای دارد که شاید خیلی سنگین باشد. اما اگر احتمال خیانت خیلی زیاد بود باید چه کنیم؟ مطمئن شوید، البته از راه‌های ساده و غیر پلیسی.


اگر زخمی شدید، مثل آدم‌های زخمی برخورد نکنید. چیزی در زخم هست که انسان را خطرناک می‌کند. با خودتان خلوت کنید تا آرام شوید. به هیچ وجه تا زمانی که مشکل کاملا حل نشده و آرام نشده‌اید وارد رابطه جدیدی نشوید.این حرف‌ها به معنای کمرنگ کردن موضوع خیانت نیست بحث ما درباره مدیریت سلامت و وضعیت خودتان در این رابطه است و نه اصلاح طرف مقابل.


خیانت از کجا آب می‌خورد؟
سرخوردگی‌های جنسی و عاطفی: بالاخره اگر من در خانه حرف محبت‌آمیز نشنوم، مثلا در محیط کار کسی پیدا می‌شود که به من محبت بکند.
 عدم مدیریت مرد: وقتی که مرد احساس سکان داری در خانه ندارد یا زنی در آن خانه وجود دارد که مرد در کنار او احساس مرد بودن ندارد. بیشتر حس همخانه بودن دارد. زن باید به مرد احساس سکان داری بدهد. مرد هم باید مردیت خودش را داشته باشد.


عصبانیت: یک اختلاف مختصر می‌تواند آدم‌هایی را که درگیر شرایط محیطی دیگر هم هستند به سمت خیانت ببرد. گاهی زوجین از سر لجبازی برای اینکه به طرفشان نشان بدهند هنوز هم توانایی جذب آدم‌های جدید را دارند دست به خیانت می‌زنند. دیالوگ رایج این‌جور وقت‌ها این است که «دیدی میتونم بهتر از تو رو هم گیر بیارم؟»
برای اعتماد به نفس دوباره:گاهی آدم‌ها در محیط‌هایی به این نتیجه می‌رسند که هنوز هم توانایی لازم برای شکارچی بودن را دارند.


ترس از میانسالی: آدم‌ها وقتی متوجه می‌شوند که با دوران میانسالی فاصله چندانی ندارند، گاهی می‌خواهند برای آخرین بار لذت‌های دوران جوانی را تجربه کنند. البته روابطی که بر اثر این ترس شروع می‌شوند عموما جدی و پایدار نیستند.
کاهش هیجان رابطه اصلی: کاهش هیجانات مهم‌ترین دلیل شناخته شده برای خیانت‌هاست که خودش به اندازه همه دلایل بالا حرف دارد. نمودار هیجان در روابط نکته‌های ظریفی دارد. رابطه اصلی که با ازدواج آغاز می‌شود، به دلیل رسمی بودنش و همچنین آشنایی‌های پیش از ازدواج در شروع هیجان کمتری دارد.اما یک رابطه ممنوعه با هیجان خیلی زیادی شروع می‌شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد