حکایت عجیبی است، شاید هم مرغ همسایه غاز است.آنها که دوست
داشتند بروند و نتوانستهاند، فکر میکنند عمر و وقت و انرژیشان بر فنا
رفته و آنها که رفتهاند، دوز نوستالژی خونشان بالاست و مدام دلشان برای
آلودگی هوا و حتی بینظمی همین شهرهای شلوغ تنگ میشود. کسی میداند چند
نفر ایرانی در جایی غیر از ایران زندگی میکنند؟ همین است دیگر، تا همین
چند روز پیش کسی از آمار رسمی این ماجرا خبر نداشت تا اینکه معاون امور
اسناد هویتی سازمان ثبت احوال آمد روبروی یک خبرنگار نشست و بعد از سالها
به عنوان یک مقام پاسخگو درست و حسابی درباره اینکه ما کجای این قضیه
ایستادهایم و قص علی هذا! توضیح داد.
این مطالبی هم که میخوانید، قسمتهای همشهری جوانی شده همان مصاحبه است
با تعدادی دیگر از مصاحبههای مسوولان با خبرگزاریهای دیگر؛ پس بدون هیچ
دخل و تصرفی ببینیم که با مهاجرین مغزی و اینجور چیزها چند چندیم. اما
درست چند روز بعد از آمار سازمان ثبت احوال، قائم مقام بنیاد ملی
نخبگان-دکتر سعید سهرابپور- اعلام کرد آمار خروجی نخبگان از 40 درصد به 20
درصد رسیده است.
جوانها کجاایستادهاند؟
رضا امیرخانی در مقدمه کتابش نوشته است: «نشت نشا را معادلی گرفتهام برای
پدیده مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها. تعبیر فرار را هیچگاه نپسندیدم. فرار
بار معنایی تندی دارد، خیلی تندتر از مسافرت قانونی بروبچهها. (...) نشت
را در فرهنگ معنا کردهاند سرایت آب و آتش از جایی به جای دیگر، نشت را
معقولتر دیدم از مهاجرت و فرار، چراکه نشت به خلاف مهاجرت که با هجرت
همنشینی ذهنی دارد و مثبت است، عیب ظرف را نیز مینمایاند و برخلاف فرار که
تند و منفی است، حرکت نرم و آرام یک جریان را نشان میدهد. (...) نشا همان
قلمهای است که میزنند تا پسان فردا که گرفت، محصولشان بدهد. (...) اما
ترکیب نشت نشا چندان دقیق و اصیل نیست. دقیق نیست، چراکه نشا را به سیالات
نسبت میدهند، نه به جامدات و بل به جمادات، چه رسد به صاحبان ارواح ...»
اگر نشانگری نصب شده بود که با بالا رفتن میزان مهاجرت مغزها یا به قول رضا
امیرخانی «نشت نشا» صدای هشدارش بلند میشد، باور کنید صدای بــیب بـیب
بلندی تاکنون گوش فلک را کر کرده بود! خودتان قضاوت کنید: از مجموع 225
دانشآموز ایرانی که در سالهای 1372 تا 1386 در 53 المپیاد جهانی شرکت
کردند بیش از 140 نفر معادل 2/62درصد آنها هماکنون در یکی از دانشگاههای
مطرح دنیا در آمریکا و کانادا تحصیل میکنند.
هماکنون 2/69درصد مدالآوران در المپیاد فیزیک، 6/76 درصد ریاضی، 50 درصد
کامپیوتر و 50 درصد شیمی خارج از مرز جغرافیایی کشور و اکثرا عضو
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذار دنیا همچون دانشگاه
هاروارد، استنفورد، امآیتی، کالیفرنیا، کمبریج، جان هاپکینز و پرینستون
در آمریکا و دانشگاه تورنتو و سایمون فریز در کانادا هستند. البته به این
نکته هم باید توجه کرد که حضور این تعداد از نخبهها در خارج از ایران
لزوما به معنی برنگشتنشان نیست.
آمریکا حدود 10 هزار دانشجوی ایرانی، بیش از 250 هزار مهندس و پزشک ایرانی و
بالای 170 هزار ایرانی با تحصیلات عالی را در خود جای داده است.
در اوکراین حدود ۵ هزاردانشجوی ایرانی تحصیل میکنند.
دانشگاههای هند و مالزی هم که به نوعی شعبه خودمان در مرز جغرافیایی دیگری
هستند! مطابق آماری که سال گذشته ارائه شده و حتما تا امسال رشد چشمگیری
داشته، حدود 10 هزار دانشجو در هند به سر میبرند و 10 هزار دانشجوی
کارشناسی و3500 دانشجوی تحصیلات تکمیلی ایرانی در مالزی شاغل به تحصیل
هستند. از تعداد دقیق دانشجویان تحصیلی مقیم کشورهای امارات، عراق،
پاکستان، کویت، قطر، سوئد، روسیه، بحرین، انگلیس، اسپانیا، ایتالیا و
فیلیپین هم که ... بگذریم.
نکته جالب توجه اینجاست، مطابق آماری که هفته گذشته منتشر شد، 94 درصد از
المپیادیهای رفته از ایران از فارغالتحصیلان دانشگاه شریف بودهاند و بیش
از نیمی از آنها روانه آمریکا شدهاند.
پازل هزار تکه
برخی منابع میگویند حدود3 تا 6 میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی
میکنند. عدهای هم هستند که این آمار را نجومی و تخیلی دانسته و معتقدند
خروجیمان نمیتواند بیش از 2میلیون باشد. البته گاهی از لابهلای
گزارشهای داخلی و خارجی آمار و ارقامی به دست میآید که با کنار هم
قراردادنشان شاید بتوانیم این پازل هزارتکه را کمی مرتب کنیم. مثلا طبق
آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال 87 روزانه 2 نفر بامدرک دکترا، 15 نفر با
مدرک کارشناسی ارشد، و صدها نفر با مدرک کارشناسی ازکشور مهاجرت کردهاند.
یامیگویند مطابق بررسیها از اول سال ۸۸ هر روز سه دانش آموخته دوره
دکترا و پنج کارشناسی ارشد رفتهاند خارج. صندوق بینالمللی پول هم گزارش
داده که سالانه حدود 180 هزار نخبه تحصیلکرده ایران را ترک میکنند که
گویا حدود 50 میلیارد دلار ارز از کشور خارج شده است.
بررسیهای دیگر هم نشان میدهد بیشتر از 5/4 میلیارد دلار از سرمایههای
ایران به صورت نیروی انسانی متخصص به آمریکا و 6میلیارد دلار دیگر به
کشورهای اروپایی منتقل شده است.مجموع این سرمایه برابر با یک ششم کل بودجه
کشور در سال گذشته و برابر بابیش از 200 میلیون بشکه نفت است. البته کسانی
که کارشان ارائه آمار در این زمینه است ترجیح دادهاند سکوت کنند و به همین
دلیل دانستههای ما محدود به منابع غیررسمی یا پراکنده است.
مبدا: ایران / مقصد ...؟
سوالی که پیش میآید اینجاست که هموطنانی که از ایران خارج میشوند، کدام
کشورها را برای سکونت انتخاب میکنند اما آماری که هفته گذشته معاون امور
اسناد هویتی سازمان ثبت احوال درباره ایرانیان خارج از کشور در اختیار
رسانهها قرار داده، نشان میدهد که کشورهای آمریکا، امارات متحده عربی،
انگلیس، کانادا، آلمان، فرانسه و سوئد با میزبانی از 3 میلیون و 495 هزار
ایرانی، اصلیترین مقصد ایرانیان مهاجراست. همان طور که احتمالا حدس
میزنید آمریکا در صدر این لیست قرار داشته و بعد از آن کشور امارات است.
محسن کرمی گفته بیشترین تعداد مهاجرین ایرانی با یک میلیون و 400 هزار نفر
جمعیت مربوط به کشور آمریکاست و بعد از آن امارات متحده عربی قرار دارد که
800 هزار ایرانی دارد. انگلیس و کانادا با 410 هزار، آلمان با 210 هزار،
فرانسه با 155 هزار و سوئد با 110 هزار ایرانی بیشترین کشورهایی هستند که
ایرانیان در آنجا حضور دارند.