شهرت سریالهای ایرانی، بازخوردهایی که بازپخش این سریالها در کشورهای دیگر داشته و البته گسترده شدن شبکههای ماهوارهای، باعث شده این روزها همسایههای ایران هم به فکر تولید کارهای تاریخی بیفتند. آنها دست به کار تولید شدهاند و چند نمونه از این سریالها این روزها روی کانالهای ماهوارهای آمده اما نوع نگاه به سریال تاریخیسازی برای آنها زمین تا آسمان با آنچه که ما میسازیم فرق میکند.
امام علی(ع)، مختارنامه، روشنتر از خاموشی (ملاصدرا)، امیرکبیر و...؛ ما تقریبا در تمام سریالهای تاریخی خوبمان روایتگر تاریخ بودهایم، نه قهرمان ساز. یعنی سعی کردهایم با پیدا کردن یک تم داستانی خوب، مقطعی از تاریخ را به شیوهای جذاب برای بیننده تلویزیونی (که همیشه فرض میشود بیننده سطح متوسطی است) تعریف کنیم. همه سریالهای تاریخی ایرانی البته نقش اول پررنگ داشتهاند اما اگر در آرشیو ذهنتان بگردید، به یاد نمیآورید که هیچکدام این نقش اولها به ضرب و زور دستکاری توی تاریخ و اضافه و کم کردن نقشهای منفی جانبی برای بیننده جذاب شده باشند.
انگار که برای کارگردان ایرانی، پایبندی به حقیقت تاریخ، درست به اندازه
خود فیلمنامه مهم باشد.حتی در بسیاری از این دست سریالها، گریم نقش اول یا
قهرمان داستان هم براساس مستندات موجود طراحی و اجرا میشود. برای همین هم
هست که تیتراژ پایانی سریالهایی مثل امیرکبیر پر است از لیست منابعی که
نویسنده برای واقعی روایت کردن داستان از آنها استفاده کرده. گاهی هم اگر
در قسمتی از سریال اغراق میبینیم، آن اغراق کاملا در راستای دراماتیک کردن
داستان است، نه چرخاندن سر تاریخ به سمتی که به مذاق ایرانیها یا مخاطبان
سریال ایرانی خوش بیاید.
همسایهها بیدار میشوند
ما کلا مخاطبان غرغرویی هستیم اما اگر بخواهیم کمی انصاف به خرج بدهیم،
باید قبول کنیم که سریالهای تاریخی ایرانی، حداقل در ابعاد منطقهای این
قدر سریالهای خوبی بودهاند و این قدر استاندارد جلو رفتهاند که شهرتشان
بین عشق فیلمهای کشورهای همسایه بپیچد. استقبال از تکرار سریالهایی مثل
مختارنامه و حتی امام علی(ع) (که احتمالا با روایت کشورهای عربی از اتفاقات
آن دوره همخوانی ندارد) در شبکه آی فیلم و بین بینندههای عرب زبان ثابت
میکند که ما به فرمول جذاب سازی بدون تحریف تاریخ دست پیدا کردهایم.
شاید همین شهرت سریالهای تاریخی ایرانی باعث شده در چند سال اخیر کشورهای
همسایه به فکر ساختن سریالهای مشابه بیفتند. اگر چرخی در اینترنت بزنید،
میبینید که آمار سریالهای تاریخی تولید شده در سال 2012 در کشورهایی مثل
امارات یا ترکیه اصلا قابل مقایسه با سالهای قبل نیست.
سریال در خدمت سلطان!
وسط این تولیدات انبوه یک اتفاق بامزه افتاده است. ظاهرا همسایههای عزیز
با خودشان فکر کردهاند حالا که دست به جیب شدهاند و دارند این همه پول
برای ساختن سریال خرج میکنند چرا فضا را جوری نسازند که بیشتر به دلشان
بچسبد. برای همین هم قهرمان سازی را گذاشتهاند در اولویت اول. آنها در
ساختن سریال تاریخی نسبت به ما یک تغییر رویکرد کوچک داشتهاند. در واقع به
غیر از استفاده از فرمول جادویی، روایت و داستان را هم بیخیال شدهاند و
جذابیت خالی را جایگزینش کردهاند. اتفاقی که معمولا با اضافه کردن جذابیت
جنسی میافتد. جذابیتی که در عین حال قرار است بگوید آنها چقدر آدمهای
باشکوه کاردرست باحالی بودهاند.
بدون زحمت فیلم میسازیم
جالب اینکه آنها این کار را در نهایت سادگی انجام میدهند. اصلا خودشان را
برای نشان دادن واقعیتهای تاریخ به زحمت نمیاندازند و برعکس هر جا احساس
کنند گرفتن این سکانسها دست و پایشان را میگیرد، داستان را جوری
میچرخانند که کلا از کنار ماجرای اصلی رد نشوند. به جایش قهرمانشان را با
اغراق بزرگ میکنند، روی تخت پادشاهی در حال دستور دادن نشانش میدهند که
مثلا میگوید: «بروید کل اروپا را بگیرید!» و در سکانس بعد یکهو میبینیم
که سربازان رفتهاند و همه اروپا را گرفتهاند و خوشحال دارند برمیگردند
قصر و سلطان هم که هنوز همان بالای تخت نشسته برایشان سر تکان میدهد که
یعنی «بابا شما دیگه کی هستید!»
اگر دموی اینترنتی سریال «روزگار باشکوه» که ظاهرا پرحاشیهترین محصول ترک
این روزهاست و بیشترین بودجه تاریخ سریالسازی ترکیه را به خودش اختصاص
داده و البته بعضیها آن را به اسم حریم سلطان میشناسند ببینید یا توی
ویکی پدیا دنبال اطلاعاتش بگردید، هیچ تصویر جزیی از جنگهای عثمانی پیدا
نمیکنید. اگر هم چیزی باشد، این قدر اولیه و ساده است که خندهدار به نظر
میآید. آنها هی به جنگ میروند و هی فاتح برمیگردند استانبول. با کلی
کنیز به غنیمت گرفته شده. به جای جزییات تاریخی که هیچ خبری ازشان نیست، تا
دلتان بخواهد درباره حرمسرای سلطان و روابط زنهای پادشاه خاله زنکی وجود
دارد.