همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

مرتضی احمدی:مشکلات زیاد است ولی مراسم یلدا باید برگزار شود

در شماره 293 درباره شب یلدا با مرتضی احمدی مصاحبه شد که در ادامه میخوانید.










مصاحبه در ادامه مطلب...





در گذشته ارتباط مردم با هم خیلی سخت بود. ماشین و اتوبوس نبود که بتوانند به دیدار اقوام بروند، فقط گاری بود و درشکه. برای اینکه خانواده‌ها از هم خبر داشته باشند در یک محله زندگی می‌کردند. در یک محله بزرگ فامیل، عروس و داماد و خواهر و برادر با هم زندگی می‌کردند و شب یلدا دور هم جمع می‌شدند.

هفته نامه «همشهری جوان» گروه مجلات همشهری در شماره 291 خود، پرونده ای درباره شب چله از دیدگاه دو نسل دارد. مرتضی احمدی و منصور ضابطیان از حال و هوای یلدا می گویند. یادداشت های اعضای تحریریه همشهری جوان هم در این باره خواندنی است.


محبوبه شعاعی در ابتدای گفتگو با مرتضی احمدی نوشته است:ما که سنمان قد نمی‌دهد ولی قدیمی‌‌ها یک چیزی را خوب بلد بودند؛ اینکه هرچیزی را بهانه کنند تا دور هم جمع شوند و از این با هم بودن لذت ببرند. شب یلدا هم یکی از این بهانه‌هاست. قدیم‌ها شب یلدا خیلی صمیمی‌تر و خودمانی‌تر برگزار می‌شده. خوردن آجیل شب چله، قاچ کردن هندوانه و خواندن داستان و از آنجایی که باسواد در آن زمان تقریبا نادر بوده، قصه‌خوانی دسته جمعی یک حال و هوای خاصی به کل جمع می‌داده؛ همه کارهای جذابی که در بعضی خانواده‌های اصیل از جمله مرتضی احمدی- یکی از قدیمی‌ترین و خوش‌صداترین چهره‌های رادیو- یک سنت بوده.


گفت‌وگو با مرتضی احمدی درباره شب یلدای تهران قدیم خیلی خودمانی و دوست داشتنی بود. مخصوصا زمانی که شنیدن صدای شش‌دانگش از پشت تلفن وصلتان کند به همه نوستالژی‌های شیرین دوران کودکی و خاطراتی که با آن صدا دارید! صدایی که از محله‌های قدیم شنیده می‌شود!


این گفتگو در ادامه می آید. برای مطالعه این پرونده خواندنی در شب یلدا، شماره 291 همشهری جوان را بخوانید.



در دهه های 50 و60 که هنوز جوان بودید شب یلدا برای شما چطور می‌گذشت؟

مثل همه کسان دیگری که این کار را می‌کردند. ما هم شب یلدایی داشتیم برای خودمان!



آن وقت همه کارهایی را که از ایران باستان تا الان بوده برای شب یلدا انجام دادید؛ مثل نقالی و داستان‌خوانی و هندوانه خوردن و... ؟

بله. دور هم جمع می‌شدیم و آجیل شب یلدا می‌خوردیم و کلی هم خوش می‌گذراندیم. یک سری میوه‌هایی هم بود که همه در سر سفره شب یلدا بود؛ مثل ازگیل و انار و هندوانه. که انار را با گل‌پر می‌خوردیم. یادش که می‌افتم هنوز مزه‌اش را حس می‌کنم!


آن موقع‌ها که پسرتان هنوز به خارج از کشور نرفته بود هم باز هم با خانواده دور هم جمع می‌شدید؟
بله. ما همیشه این کار را می‌کردیم. همیشه با هم هماهنگ می‌کردیم و در منزل ما جمع می‌شدیم.


الان چطور؟
بله. صددرصد! اصلا ما هر سال این کار را انجام می‌دهیم.


حتی با اینکه پسرتان دیگر ایران نیست؟
بله. خب به جای او دخترم و نوه‌هایم هستند. برادرم و همسرش و فرزندانشان هستند که باز هم می‌آیند و دور هم جمع می‌شویم. خانواده همه دور همیم!


قدیم که مردم محله‌ها خیلی با هم صمیمی‌تر بودند و رفت و آمد بیشتری با هم داشتند، شب یلدا را با هم صبح می‌کردند؟
نه اصلا این‌طور نبود. هر خانواده‌ای برای خودش این کار را انجام می‌داد. هر خانواده‌ای عروس و دامادی داشتند آنها را دعوت می‌کردند و با هم جمع می‌شدند در کنار بزرگترهای فامیل و شب یلدا را در کنار هم بودند. یعنی هر خانواده‌ای برای خودش؛ ولی محله‌ای نبوده. اصلا آن موقع‌ها ما برنامه‌ای را محله‌ای نمی‌گرفتیم.



یعنی اصولا هیچ کاری با همسایه‌ها نداشتید؟
در گذشته ارتباط مردم با هم خیلی سخت بود. ماشین و اتوبوس نبود که بتوانند به دیدار اقوام بروند، فقط گاری بود و درشکه. برای اینکه خانواده‌ها از هم خبر داشته باشند در یک محله زندگی می‌کردند. در یک محله بزرگ فامیل، عروس و داماد و خواهر و برادر با هم زندگی می‌کردند و شب یلدا دور هم جمع می‌شدند و در واقع این دور هم جمع شدن محله‌ای فقط خانوادگی بوده.


الان با وجود زندگی آپارتمان‌نشینی و کوچک بودن خانه‌ها باز هم این شب‌نشینی شب یلدا صفایی دارد؟
فرق چندانی نمی‌‌کند. آن موقع‌ها خانه‌ها حیاط‌دار بود که الان این طور نیست ولی به هر حال دور هم جمع می‌شوند و خیلی هم خوش می‌گذرانند. اتفاقا الان هم در آپارتمان جمع می‌شوند و همان شب‌نشینی را دارند و کسی هم مانع نمی‌شود.


یعنی مهم نفس دور هم بودن است و آپارتمان‌نشینی تاثیری در آن ندارد؟
همیشه همین دور هم بودن مهم بوده. اصلا این رسم ایرانی‌هاست که دور هم جمع شوند و از ایران باستان تا به حال هم وجود داشته.


شب یلدا همیشه همراه بوده با داستان‌خوانی از روی کتاب‌ها. شما معمولا چه داستان‌ها یا کتاب‌هایی می‌خواندید؟
چند تا کتاب خیلی پرطرفدار بوده؛مثل امیر ارسلان نامدار، حسین کرد شبستری و حافظ. بعضی‌ها هم سعدی می‌خواندند. بیشتر از این کتاب‌ها استفاده می‌کردند و کسانی که باسواد بودند از روی این کتاب‌ها داستان‌هایی را می‌خواندند.


ولی الان دیگر خواندن این داستان‌ها و کتاب‌ها خیلی کمتر شده، این‌طور نیست؟
خب بله. الان کتاب‌های دیگری آمده برای خواندن و مردم از آنها استفاده می‌کنند. الان دیگر کسی سراغ آن کتاب‌ها نمی‌رود. کتاب‌های روز زیاد شده، بعضی کتاب‌های ترجمه‌ای هم هستند.


شما برای یلدای امسال کتاب خاصی را پیشنهاد می‌کنید؟
الان دیگر این‌طور نیست که یک کتاب باشد و همه از روی همان بخوانند. الان دیگر همه باسواد شده‌اند و هر کتابی را که به دستشان برسد می‌خوانند. امروزه هم شما یا کتابخوان هستید یا نه. اگر هستید که پس، این همه کتاب هست برای خواندن. هر کتابی را که می‌خواهی، تهیه می‌کنی و می‌خوانی. الان دیگر خیلی چیزها عوض شده. تا زمانی که ضبط صوت هست و تلویزیون و خیلی چیزهای مدرن دیگر، جوان‌ها که نمی‌‌نشینند دور هم کتاب بخوانند.



فکر می‌کنید با وجود تغییرات و حال‌هوای این روزها آیا جوان‌ها باز هم این حوصله را دارند که مثل قدیمی‌های خودشان دور هم جمع شوند برای گذراندن شب چله؟
چراکه نه! مشکلات هست که هست. اتفاقا مشکلات هم زیاد است ولی اصلا ربطی به این قضیه ندارد. شب چله یک سنت ملی است که همه دنبالش هستند و اتفاقا خیلی هم از آن استقبال می‌کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد