ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با شکمی برآمده روی تختروان لم داده و با صدایی دورگه برای ملتی که روبهرویش ایستادهاند وعظ میکند. این یکی از تصاویر آشنای چند قسمت گذشته مختارنامه است. سریالی که در این چهار قسمت، چهره ماندگار دیگری از تاریخ اسلام را در ذهن ما حک کرد؛ عبداللهبن زبیر با بازی رضا کیانیان. میرباقری کاملا هوشمندانه و سریال 40 قسمتیاش کاملا مواج، نقشهایش را پررنگ و کمرنگ میکند. بعد از نقشهای مختار (عربنیا) و ابن زیاد (فرهاد اصلانی) که در 12 قسمت اول به شدت پررنگ بودند، حالا در این چهار قسمت ستاره سریال عبداللهبن زبیر (کیانیان) حاکم مکه است. ستارهای که از قسمت آینده کمکم نقشاش کم خواهد شد. چهار قسمت که میشود یک ماه، زمان خوبی است تا ببینیم کیانیان و میرباقری و گروه سازنده «مختارنامه» چقدر از پس ابنزبیر برآمدهاند تا این نقش نهچندان شناخته شده برای ما در تاریخ اسلام به یکباره نقل محافل شود و حتی سر از مجالس دانشگاهی الازهر مصر و حوزه علمیه قم دربیاورد. باید دید این خلق شخصیت چگونه بوده که مورد توجه قرا گرفته.
«از صحابه کبار، درهم کوبنده کفار، همدم یار غار، حضرت زبیر بن غوام»، مختار که تازه از کوفه آمده، با این الفاظ و القاب که میشنوند منتظر ورود ابن زبیر است. ناگهان قسمتی از سقف همراه با موسیقی ریتمیک عربی پایین میآید که رویش حجمی از شکم و دست و پای وارفته، روی متکاها لم داده. «وای! عجب گریمی!...» «واقعا کیانیانه؟»... همه ما مثل مختار با این نما با ابن زبیر آشنا میشویم، یک سکانس معرفی ماندگار و غیرقابل پیشبینی. میرباقری با استناد به این ایده که هیچ چیز تاثیرگذارتر از نگاه اول نیست، شخصیتهای مهماش را معرفی میکند. ببینید در همین سریال چطور ابن سعد و ابن زیاد معرفی شدند. ابن سعد در نمایی معرفی شد که کیان برای خواستگاری جاریه، خواهر مختار آمده بود و مختار او را با کیان اشتباه گرفته بود. ابن زیاد هم با صحنه ورود مخفیانه به کوفه و برداشتن پارچه از صورتش و خطبه در مسجد، شناخته شد. میرباقری به ضربه اول معتقد است. شانسی که کیانیان آورد این بود که اولین سکانسی هم که در مختارنامه بازی کرد؛ درست همان سکانس ورود و معرفی ابن زبیر بود. او قرار بود سال 86 در شاهرود به گروه اضافه شود تا همان صحنه کلکل شبانهاش با حصین بن نمیر، فرمانده شام برای آتشبس را بازی کند اما به خاطر بازی در چند کار مختلف، اردیبهشت 87 به مختارنامه اضافه شد تا اولین بازیاش در دکور کاخ مکه در احمدآباد مستوفی تهران باشد.
اول نماز بعد از غذا
درونریز یا برونریز؟ کیانیان از آن دسته بازیگرانی است که بازیهایش به شدت برونریز است و بیرون میزند. درست برعکس پرویز پرستویی. شاید بهترین نمونه برای این مقایسه همان آژانس شیشهای (ابراهیم حاتمیکیا) باشد. سلحشور (کیانیان) مأمور امنیتی است که در دیالوگگویی مدام با پرچم و آدمک و... ور میرود و به شدت با تن صدایش بازی میکند اما در برابرش حاج کاظم (پرستویی) است که اشک میریزد، دنیای درونی دارد و... . کیانیان با این خصلت اکتیو و فعال بودن میتواند نقشی را از پس گریم و فضای سنگین هم بیرون بریزد. مثل نقش آیتالله فیروزآبادی در دکتر قریب (کیانوش عیاری)، روحانی کیف انگلیسی (ضیاءالدین دری) و نقشاش در دوران سرکشی (کمال تبریزی) و حتی مرد افلیج همیشه پای یک زن در میان است (تبریزی). حالا ما نقشی مثل ابن زبیر را داریم که چند وجهی است، حاکمی که دشمن شهرش را محاصره کرده و باید نیروهایش را تهییج کند، ادعای خلافت و وراثت نبوی دارد و عاشق غذاست. سیاستمداری کمهوشتر از مختار و حریصتر برای قدرت. آیا اگر به جای کیانیان، پرستویی این نقش را بازی میکرد، ابن زبیر این شکلی میشد؟ حتی تلاش محمدرضا شریفینیا برای بازی در این نقش هم به خاطر اصرار میرباقری برای اینکه کیانیان آن را بازی کند، نتیجه نداد. این وسط عبدالله اسکندری هم که در این کار مشاور میرباقری بود و در کارهای دیگر، تجربه گریمهای سنگین روی کیانیان را داشت در اینکه ابن زبیر، اولین تجربه مشترک میرباقری و کیانیان باشد، نقش موثری داشته.
از اندرونی تا بیرونی
<;br />
باولع میخورد، به زنها علاقهمند است. قدرت را دوست دارد. ظاهر را حفظ میکند. اهل حیلهگری است و... ابن زبیر شخصیتی چندوجهی است که درست مثل خود ما بالا و پایین دارد. خود ماست در هزار و چهارصد سال قبل. میرباقری با تنوع در فضا و لباس سعی کرده این وجوه را نشان بدهد. در نمایی او را کنار سفره غذا و زنها میبینیم. در جایی دیگر در اتاقش در حال نماز. در صحنه بعد با لباس خلافت ولو روی تخت پرنده و چند دقیقه بعد با لباس رزم در برابر سپاه شام. او هم فضای خصوصی و حرفهای خالهزنکی دارد. از لاغر شدن زنش، احساس ناراحتی میکند و هم مجالس شور و مشورت عمومی. میرباقری هیچجا نگفته «ابن زبیر غذا دوست داشت» آن را نشان داده. البته این نشان دادن با این دقت به پیشنهاد خود کیانیان بوده تا بتواند بیشتر خودی نشان بدهد. در کنار اینها ما در همین چند قسمت، سیر تکاملی ابن زبیر را میبینیم مثلا وقتی در مناظره شبانه با حصین بن نمیر، فرمانده سپاه شام از او میشنود که هر آدمی خدایی دارد، اول او را مسخره میکند اما چند دقیقه بعد با همین استدلال هر آدم خدایی دارد، میخواهد نجد بن عامر، رهبر خوارج و سایر مخالفان صلح را قانع کند که با شامیها صلح کنند.
لذت کشف تاریخ
زیر لب ذکر میخواند و فوت میکند و دستهایش را بالا و پایین میآورد. این ویژگی مخصوص ابن زبیر است که مدام آن را در شرایط بحرانی و نمایش حال معنویاش تکرار میکند. خصلتی تکرارشونده که عموما در کارهای طنز جواب میدهد اما در این سریال تاریخی هم جواب داده. میگویند رمز موفقیت یک تکه کلام و خصلت تکرارشونده، تکرار آن در سطح جامعه است. این حرکت برای مختارنامهبینهای حرفهای، آشناست و نشان میدهد سریال را دنبال میکنند. ریزهکاری و توجه به جزئیات، چیزی است که هم در کارهای میرباقری و هم در بازیهای کیانیان زیاد است، حالا اجتماع این دو با هم، حجم این پرداخت جزئیات را بالا برده. نوع نگاه، چشمک زدن، حرکت دست، تغییر لحن و... آنقدر در ابن زبیر متنوع است که بیننده خواه ناخواه وقتی در برابرش قرار میگیرد، مجبور میشود ساکت شود و با دقت آنها را ببیند. در کنار اینها، لذت کشف و آشنایی مرحله به مرحله هم از ویژگی کارهای میرباقری است. تقریبا در هیچ کار میرباقری نمیبینیم که ناگهان یک شخصیت وارد شود و بگوید «من فلانیام و این جوریام و این ویژگیها را دارم» ما گام به گام با شخصیتها آشنا میشویم، این جوری به مرور کارهایشان برایمان عادی و قابل انتظار است. مثلا وقتی میدانیم ابن زیاد به بوی بد تعفن پایش حساسیت دارد، طبیعی است که وقتی میبینیم کسی در برابرش دماغش را میگیرد، قاط بزند. ابن زبیر هم همینطور، ما کمکم فهمیدیم غذا برایش مهم است و دلیل چاقیاش این است. حتی رابطهاش با زن خاشعه و زن برادرش، میتواند یک کشف زنانه باشد که مردها به این زودی نفهمند. گریم خاص کیانیان هم ویژگی غیرقابل انکار برای جذاب بودن کاراکتر ابن زبیر است. نتیجه روزی چهار ساعت زیر دست گریمورها بودن، به اضافه دماغ کج پلاستیکی و یک شکمبند بزرگ، باعث شده تا در این یک ماه، ستاره سریال مختار، کس دیگری باشد؛ عبدالله بن زبیر.
منبع: همشهری جوان - شماره 295- نویسنده: احسان ناظم بکایی
با سلام
بهتره بدونید که نه تنها این فیلم پر از اشکالات تاریخیه بلکه ابن زبیر را هم خیلی مضحک نشون داده واقعا جای تاسفه وقتی تو این مملکت به علوم انسانی توجهی نمیشه آخرش معلومه که هرکی از هرجا هر چرندیاتی که ساخته ذهنش هست رو در قالب سریال می تونه به خورد مردمی بده که به خودشون زحمت روزنامه خوندن هم نمی دن چه برسه به مطالعه تاریخ بعد جالب اینجاست که این سریالهای آبکی کلی هم کارشناس داره و نقد پیدا می کنه البته نه نقادی که نقد کنه بل نقادی که کلا مجیز بگه جالبه؟؟؟!!
سلام
اصلا این طوری نیست که شما میفرمایید برای سریال مختارنامه زحمات بسیاری از لحاظ مطالعه در منابع تاریخی صورت گرفته که به صورت بسیار خوبی مظلومیت امامان و شیعیان رو نشون میدهد.
فاین تذهبون؟