همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

خبر تعطیلی کتابفروشی‌های خیابان کریم‌خان، راست بود یا نه؟

مرگ کتابفروشی






برای خواندن گزارش به ادامه مطلب بروید...

 

 

 


مانلی فخریان:«باور کنید تصادفی نیست. دست‌کشیدن یک کتابفروش از عشقش، از کارش. دیگر نمی‌دانم چه باشد بهتر است ولی همه می‌دانیم چه باید نباشد. چرخه‌ نشر و کتابفروشی وصل است به رونق مطبوعات و پیچیدن عطر کتاب‌های تازه و زخم‌نخورده در فضایی باز... شد افسانه پریان. معلوم است که این چرخ نمی‌چرخد و این چراغ خاموش می‌شود. » اینها را کاوه کیائیان، مسؤول فروشگاه نشر چشمه در یادداشت اینترنتی‌اش نوشته است.
این یکی از یادداشت‌های اینترنتی بود که هفته گذشته و بعد از راه افتادن موج خبر تعطیلی کتابفروشی‌های کریم‌خان در اینترنت و به‌صورت رسمی منتشر شد. یادداشت دیگر را جعفر همایی، مدیر نشر نی نوشته بود که فروشگاه کتابش واقعا تعطیل شده بود:
«... اولا ما ورشکست نشده‌‌ایم و وضعمان الحمدلله و المنه خیلی هم خوب است به لطف پروردگار، دو دیگر آنکه فروش مغازه هیچ ربطی به حذف سوبسیت نداشته بلکه خودمان و سایر همکاران شش سنه پیش از این فی معرض کتاب الدولی فی طهران اعلامیه صادر کردیم و مهر نمودیم که دولت فخیمه سوبسیت را قطع نماید. و سیم آنکه دیگر حجرات کتابفروشی که در راسته‌ کریم‌خان زند عفاالله عنه چرا تعطیل گشته یا می‌خواهد بشود. علت آن را البته بعضی را می‌دانیم و آن نیست که خود فرموده‌اند یا یومیه‌نویسان فرض فرموده‌اند و لازم هم نمی‌دانیم آن را به استحضار عموم برسانیم ولی قصد خودمان این است و دلیل‌مان نیز که به دلیل کمبود جا برای انبار کتب و محل فروش و امور مکتب و تحریریه و چرتکه‌خانه و از آنجا که آمد و شد برایمان سخت شده خواستیم همه‌ امورمان را در یک محل جمع ‌آوریم و در آینده‌ نزدیک ان‌شاءالله حدود یک سال و اندی بعد حجره‌ فروش کتب در محلی دیگر دایر خواهد گشت که در اطلاعیه‌ شماره‌ دو محل آن به استحضار دوستداران مضطرب خواهد رسید. همچنین تاکید می‌نماید در محل جدید ان‌شاءالله تعالی کماکان فقط کتاب به فروش خواهد رسید و لا غیر.»
طبیعتا جای خوشحالی است که یک انتشاراتی مطرح خبر از افتتاح دوباره کتابفروشی می‌دهد. اما این کتابفروشی کجا خواهد بود؟ باز هم در همین خیابان کریم‌خان؟ یا یک خیابان دیگر؟ آن وقت آیا آن خیابان دیگر می‌تواند راسته کتاب شود؟




وقتی ‌خان زند باسواد شد


اولین بار اسم خیابان کریم‌خان و کتابفروشی‌هایش، سر ماجرایی که در سال 1374 دامنگیر کتابفروشی انتشارات مرغ آمین شد سر زبان‌ها افتاد. آن سال کتابی داستانی منتشر شد که به دلیل داستان و محتوای خاصش، مورد انتقادهای فراوان قرار گرفت و مسائل و مشکلاتی هم برای کتابفروشی‌اش که در زیر پل کریم‌خان قرار داست به‌وجود آمد. این، اولین بخش از داستان کریم‌خان و کتاب بود.
تا همین چند سال پیش، وقتی هوای خرید کتاب یا پرسه زدن در میان کتابفروشی‌ها حتی به قصد نخریدن به سر کسی می‌زد باید راهش را به سمت خیابان بلند انقلاب کج می‌کرد. از ابتدای این خیابان که راه می‌افتادی تا به انتهایش برسی آن‌قدر کتاب و کتابفروشی دیده بودی که حتما با دستان پر کتاب بازمی‌گشتی.
چند دهه قبل‌تر خیابان ناصر خسرو که این روزها پاتوق داروهای کمیاب شده، اولین چاپخانه تهران را در خود جای داد. با رونق مدرسه دارالفنون و این چاپخانه، خیابان ناصرخسرو مرکز کتابفروش‌ها و آدم‌های فرهنگی بود. بعد از مدتی کتابفروش‌ها به خیابان جمهوری (شادآباد آن زمان و نادری بعدی) و چهارراه مخبرالدوله نقل مکان کردند و بعد رسیدند به میدان انقلاب. یک مدتی هم خیابان فردوسی، مرکز فروش کتاب‌های جیبی بود. امروز اما بیشتر خریداران کتاب‌های مذهبی به ناصرخسرو می‌آیند و دوستداران کتاب‌های نایاب به خیابان جمهوری. خیابان فردوسی هم جز یک دکه نایاب‌فروشی، نشان دیگری از آن روزها ندارد. دهه‌های 50 و 60، دهه‌های تثبیت برتری کتابفروشی‌های روبه‌روی دانشگاه تهران بود. جایی که هم با مراکز دانشگاهی در ارتباط بود، هم مرکز شهر بود و دسترسی به آن آسان . خیابان انقلاب و کتابفروشی‌هایش، هنوز هم جایگاه خودشان را حفظ کرده‌اند و تقریبا پاسخگوی همه نیازهای کتابخوان‌ها هستند.
اما اوایل دهه 70 بود که خیابان دیگری نیز به این جمع اضافه شد و با پا گرفتن اتفاقی چند کتابفروشی در کنار هم، پاتوق کوچکی در یکی دیگر از خیابان‌های مرکزی شهر شکل گرفت. خیابان کریم‌خان گزینه جدیدی بود برای کتابخوان‌ها که اگر هوای گردش در میان کتاب‌ها به سرشان ‌زد به آنجا بروند و ساعت‌ها میان ناشران مختلف پرسه بزنند. کتابفروشی‌های گویا و بعد چشمه، نقره و مرغ‌آمین، ثالث و ویستار، کسری، رود، نی، آبی، یساولی، پندار، پارت، شاهنامه، زند، گیتاشناسی، نگار و بهار در همین حوالی پا گرفتند.
هر کدام از این کتابفروشی‌ها برای خود تاریخچه‌ای دارد. مثلا فروشگاه نشر چشمه که از تابستان 63 راه‌اندازی شد، مغازه کوچکی بود که در سال 82 تبدیل شد به کتابفروشی فعلی، سر نبش خیابان میرزای شیرازی. نشر ثالث را سال 76 محمد علی جعفریه راه‌اندازی کرد و تا امروز به همین شکل در خیابان کریم‌خان پابرجاست. نشر پندار را دکتر غلامرضا افشار نادری پایه‌گذاری کرد که خودش در زمینه علمی، پزشکی، اجتماعی و تاریخی آثار مختلفی دارد. ترجمه کتاب «تفتیش عقاید» و تالیف تاریخ «نادرشاه، آخرین کشورگشای آسیا» از جمله آنهاست.





دعوت به مراسم کتابگردی

اما چیزی که کریم‌خان را برای کتابخوان‌ها فضایی متفاوت کرد، اتفاقاتی‌بود که در دهه 80 افتاد. با راه افتادن دو کتابفروشی ثالث و چشمه که هر دو کتابفروشی‌های به نسبت بزرگی بودند، «کافه کتاب»‌ها هم راه افتادند. فضایی که تامل در میان کتاب‌ها را برای دوستداران کتاب ممکن می‌کرد. بلافاصله این ایده، از سوی باقی کتابفروشی‌های این راسته هم مورد استقبال قرار گرفت. حتی فروشگاه مرکزی شرکت «شهر کتاب» که در آن روزها در خیابان حافظ بود هم کافه و کافی‌نت در کتابفروشی‌اش راه انداخت.
کافه کتاب پدیده تازه و بکری بود که در میان این کتابفروشی‌ها رونق گرفت. وجود چنین فضایی برای کتابخوان‌ها حضور در خیابان کریم‌خان را جذاب‌تر کرد. البته نخستین کافه کتاب تهران از سوی نشر روشنگران و مطالعات زنان در اوایل دهه 80 با عنوان پاتوق فرهنگی تهران و با شعار «خواندن کتاب با یک فنجان چای» در خیابان شریعتی شکل گرفته بود اما این ایده در خیابان کریم‌خان به تولید انبوه رسید.
در آبان 86 بود که این کافه‌کتاب‌ها هم خبرساز شدند. کافه‌کتاب‌های خیابان کریم‌خان با دستور اداره اماکن نیروى انتظامى و به دلیل آنچه از سوى نیروى انتظامى تداخل صنفى اعلام شد، یکی یکی تعطیل شدند و بحثی بر سر این ماجرا در روزنامه‌ها درگرفت. در آن ماه پنج کافه‌ کتاب ثالث، کتاب ونک، کتاب روشن، دروس و ویستار به یکباره بسته شدند، با این حال فضای متفاوت کتابفروشی‌های خیابان کریم‌خان که بر خلاف کتابفروشی‌های انقلاب، امکان گشتن توی کتاب‌ها و صرف وقت در کتابفروشی‌ها را می‌داد، همچنان برقرار ماند (این روزها تنها کافه کتاب باقیمانده متعلق به نشر ثالث است که هنوز در طبقه دوم این کتابفروشی به کار خود ادامه می‌دهد.)
علاوه بر این، نکته دیگری که کتابفروشی‌های خیابان کریم‌خان را متفاوت از سایر کتابفروشی‌ها می‌کند، نبودن ناشران کتاب‌های درسی در این محدوده است که فضای این کتاب‌ها را برای دوستداران ادبیات خوشایند کرده است. به نظر می‌رسد به دلیل نزدیکی خیابان انقلاب به دانشگاه ناشران کتاب‌های درسی ترجیح می‌دهند در همان فضا به کار مشغول باشند و راه خود را به سمت خیابان کریم‌خان کج نکنند.





کتابفروشی یا بانک؟ مساله این است


طی سال‌هایی که گذشت تعدادی از کتابفروشی‌های این راسته رفتن را به ماندن ترجیح دادند و بعضی‌ها هم جایگزین‌هایی پیدا کردند، اما سومین باری که راسته کتابفروشی‌های کریم‌خان را به خبر داغ تبدیل کرد، شایعه تعطیلی دسته‌جمعی کتابفروشی‌ها و تاسیس کباب‌فروشی و کافی‌شاپ به جای آنها در ماه گذشته بود. این سرانجام کتابفروشی پارت بود و کتابفروشی نی. اولی شده است کبابی و دومی هم به یک کافی‌شاپ فروخته شده.
اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد. تبدیل شدن بزرگ‌ترین کتابفروشی کریم‌خان به بانک خصوصی شایعه دیگری بود که این روزها زیاد شنیده می‌شد. «محمدعلی جعفریه» مدیر نشر و کتابفروشی «ثالث» که از سال 81 این کتابفروشی‌ را اداره می‌کند، البته این شایعه را تایید نکرده. اما ظاهرا شرایط اقتصادی و نرخ بالای پیشنهادی این بانک برای اجاره این فروشگاه این تصمیم را عملی کرده. خبر فروش کتابفروشی ویستار هم بعدا با تایید و تکذیب‌های پی‌درپی مواجه شد و بین خبرهای تعطیلی قریب‌الوقوع، فقط نشر آبی بود که خبر را تایید کرد.
اینکه چرا ماجرا به اینجا رسید، از بحث‌هایی بود که این چند وقت زیاد در مطبوعات و سایت‌ها به آن پرداخته شده؛ مثلا پژمان سلطانی مدیر نشر ویستار که از سال 83 در راسته کتابفروشی‌های کریم‌خان فعالیت می‌کند، می‌گوید: «دولت دو سال پیش اعلام کرد کتاب در اولویت 26 خرید مردم است. با توجه به شرایط فعلی فکر می‌کنم از این هم پایین‌تر است. وقتی برای فروشگاهی مثل ثالث که از اینجا هم بزرگ‌تر است و رقمی حدود 2میلیارد سرمایه مغازه است واقعا فروش کتاب مقرون به صرفه نیست ما چه می‌توانیم بگوییم. متاسفانه مردم برای کتاب هزینه نمی‌کنند و فکر می‌کنند تنها کالایی است که باید برای آن تخفیف بگیرند.»
البته بعضی ناشران هم هستند که نظری کاملا مخالف در این مورد دارند. آنها بر این باورند که هنوز هم اگر تبلیغات درستی باشد می‌توان کتاب فروخت و نیازی به تعطیلی نیست؛ مثلا یوسف علیخانی، نویسنده و مدیر نشر آموت که او هم در خیابان کریم‌خان مشغول به کار است می‌گوید: «هیچ‌کدام از این تعطیلی‌ها ربطی به میزان فروش کتاب ندارد. به نظر من اینها بازی‌های سیاسی است. وقتی پیشنهاد اجاره یک بانک در مقابل فردی قرار می‌گیرد و او می‌پذیرد مغازه خود را که کتابفروشی بوده به بانک واگذار کند به این دلیل است که اصلا او اهل کار فرهنگی نبوده. اینها اصلا به حوزه کتاب و فرهنگ ربطی ندارد. هنوز کتابفروشی‌ای مثل شهر کتاب نیاوران با 80 نفر پرسنل سه شیفت حتی روزهای تعطیل کار می‌کند و کتاب می‌فروشد، پس چرا دیگران نمی‌توانند این کار را بکنند؟ به نظر من آنها که کتابشان نمی‌فروشد به خاطر این است که کار فرهنگی و فروش کتاب را بلد نیستند. ما به کتاب به چشم یک کالا نگاه نکردیم، حتی از طرح جلد هم مراقبتی نکردیم. باید بدانید که تبلیغات در فروش کتاب خیلی موثر است. »





پیام برای آقای شهردار


همه این حرف‌ها، یعنی اینکه وضع کتاب خوب نیست و چیزی که پیش‌روی کتابفروشی‌های این راسته است، تعطیلی دیر یا زود تعداد زیادی از آنهاست. در راسته‌ای که ازجمع 12 فروشگاه، چهارتایشان کم بشود اینکه انتشارات دیگر دوام چندانی بیاورند جای سوال دارد. کاوه کیائیان، مدیر فروشگاه نشر چشمه در بخش دیگری از یادداشت‌اش نوشته است:
«... تا دیر نشده می‌خواهم نامه‌ای به شهردار بنویسم و بگویم سراسر کریم‌خان را پیاده‌رو کند؛ با نیمکت و سنگفرش و آب‌نما. ماشین‌ها می‌توانند از زیرگذر بروند. لطفا فضای سبز یادتان نرود. بشود بلوار کریم‌خان. پل را که حتما باید بردارید. دو طرف کتابفروشی باشد و گالری و کافه. اشکالی ندارد صندلی کافه‌ها در خیابان چیده شود. فقط نور چراغ‌ها روی نیمکت‌ها متمرکز شود تا کسی برای کتاب‌ خواندن به زحمت نیفتد. راستی، سردیس نویسنده‌های معاصر فراموش نشود. فقط لطفا تا هنوز کتابفروشی‌ای در این خیابان باقی ا‌ست اقدام کنید.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد