یادداشت امیرقادری در ویژه نامه نوروزی همشهری جوان درباره بهترین فیلم دهه
امیرقادری :
هیچ تعجب نکردم که در نظرسنجی همشهری جوان، درباره الی شد بهترین فیلم دهه 1380. فیلمهای دیگر این نظرسنجی به جای خود، اگر گزینههای دیگری وجود داشتند، باز تفاوتی نمیکرد. درباره الی بهترین فیلم این دهه میشد. نه فقط به این خاطر که به لحاظ درام و اجرا فیلم خیلی خوبی است. و بهترین ساخته سینمایی این دهه است. بیشتر به این دلیل که ساخته تحسین برانگیز اصغر فرهادی، یک جور حاصل جمع و نتیجه و محصول فکر و تجربه جوانهای تماشاگری است که که در دهه 1370 بالغ شدند و در دهه 1380 رشد کردند. نسلی که سازنده درباره الی، اصغر فرهادی یکی از آنها به حساب میآمد.
این جوانها روش زندگی و اخلاقیات و انگیزهها و هدف خودشان را داشتند. آن چه در طول این ده سال شکل گرفته بود (یا خود این جوانها بهاش شکل داده بودند) در درباره الی... به کاملترین و واضحترین شکل خودش تصویر شد و به نتیجه رسید. نسلی که به آن سوی آبها چشم دوخته بود. که بخش مهمی از زندگی روزمرهاش را از سوی قشرهای دیگر جامعه، نسلهای دیگر، رد شده میدید. نسلی که میخواست هویت خودش را در جهان چهل تکه امروز خلق کند. نسلی که شعار و اعتراض و ثواب و گناه خودش را داشت. که معنای صداقت و دروغ برایش فرق میکرد. که معنای زندگیاش را در شرایط تازه طور دیگر میدید. هویت یافتن و معنا داشتن برای این نسل، شکل و البته موانع خودش را داشت. نسلی که نظام اخلاقی پیچیدهاش، تفاوتهایی با سنت و حتی تجدد پیشیاناش داشت.
سینمای ایران البته در این دهه فیلمهای شاخص دیگری هم برای این جوانها عرضه کرد. فیلمهای مهمی که قدر دیدند و از سوی این جوانها دوست داشته شدند. اما هیچ کدامشان درباره الی... نشدند. معضلات ذهنی و زیستی جوانهای نفس عمیق پرویز شهبازی شاید زیادی مدرن و جهان شمول بود. و در مورد بوتیک حمید نعمتا...، زیادی سنتی. فیلم شهبازی ریشه در درامهای اگزیستانسیالیستی اروپایی داشت و فیلم نعمتا... در سینمای خیابانی دهههای گذشته ایران. رسول صدرعاملی هم با من ترانه 15 سال دارم، با تکیه بر بازیگر نقش اول درجه یکاش موفقیتی را در برخورد با جوانها تجربه کرد، اما ارزشهای فیلم او هم بر همان نظام ارزشی گذشتگان استوار بود. شخصیتها و مکان و زمان عوض شده بودند، اما ساختار فکری همان بود. یادم هست یکی از اولین نقدهایم را بر این فیلم نوشتم و تیترش را گذاشتم: «یک وسترن معرکه»! بس که نظام اخلاقیاش کلاسیک میزد. سنتوری داریوش مهرجویی البته گل سرسبد این فیلمها بود. فیلم مورد علاقه من. اما حرام شد. به وقتاش اکران نشد، ضمن این که ملودرام جوانانه مهرجویی، چنان در شور و احساس پیچیده شده بود و ارزشهای اخلاقی فوق فردگرایانه جهان عارفانهاش چنان بر خلاف راه و روش جامعه به نظر میرسید که امکان ارتباط کامل با مخاطب را از دست داد. شخصیتر و پیشروتر از آن بود که بتواند به جایگاه عمومی درباره الی برای نسل حاضر برسد. پرداخت کم حوصله سازندگاناش هم در بعضی سکانسها به تاثیرش لطمه زد.
اما درباره الی، گذشته از جهان اخلاقی به روز و مدرناش برای جوان امروز، ساخت و پرداخت خیلی خوبی هم داشت. (قابل انتظار هم هست. یک اثر هنری نمیتواند در مضمون چنان مترقی باشد و در فرم نباشد.) واقعنمایی نفسگیرش متاثر از سینمای مستقل روز دنیا، و سلیقه درجه یک اصغر فرهادی در بازی گرفتن از بازیگراناش، طوری بود که انگار آقای فیلمساز، سقف تواناییهای عوامل سینمای ایران در رشتههای گوناگون را برای اثرش به چنگ آورده بود. لحظه پس از تماشای فیلم، نوشتم که این نه بهترین فیلم سال سینمای ایران، که یکی از بهترین فیلمها در مقیاس سینمای جهان در سال 2009 است، و هنوز این طور فکر میکنم. این بهترین فیلم اصغر فرهادی و یکی از بهترین چند فیلم تاریخ سینمای ایران، در فاصلهای بعید نسبت به آثار خودش، تاریخ سینمای مدرن کشور را چند گام به پیش برد. کاری کرد که جوانها در زمانه پیچیدهشان، بر خلاف باقی موارد، از تصویر روی پرده پیشتر نباشند. «راز»ی که در درباره الی... و شخصیت سپیده بود، همان روح مبهمی شد که دو نسل از تماشاگران تازه نفس سینمای ایران در طول دو دهه در جامعه ساخته و تجربه کرده بودند. الی که از درام حذف شد، ابهامی بر اثر حکمفرما کرد، جای خالی به وجود آورد، که از ته قلب نسل جدید تماشاگران سینمای ایران بود.
پس قابل پیش بینی به نظر میرسید که در جشنواره امسال ببینیم فیلمسازان دیگری، و از جمله خود فرهادی، با فیلمهای تازهشان، پشت سر درباره الی رواناند. بلکه از آن از آن ساختار مهیای مدرن، از آن ابهام و شخصیتپردازی، از آن «راز» سهمی ببرند... و البته فاصله بسیار بود.
(این یادداشت به دعوت همشهری جوان نوشته شد که فیلم درباره الی در نظرسنجی این مجله به عنوان بهترین فیلم دهه 1380 سینمای ایران انتخاب شد.)