سردار عزیز! کلاهت را قاضی کن!
همشهری جوان / شماره 324/ محمد حسین جعفریان:دیشب برنامه نود را میدیدم. سردار عزیز محمدی و آقای دکتر بیژن ذوالفقارنسب آمده بودند و پای همه اصناف، از هنرمندان تا جراحان زیبایی و پژوهشگران علوم انسانی را وسط کشیدند تا ثابت کنند دستمزد بازیکنان فوتبال زیاد نیست!عجیب است که این بزرگواران- مرادم جمیع اهالی فوتبال است- بارها و بارها از رسانه ملی چنین دلایلی را برای مردم سر هم کردهاند و یکی نیست بگوید آقاجان! این قیاس معالفارق است. این دستمزدهای نجومی توی کت مردم نمیرود. انصاف داشته باشید و چشم بچرخانید و در همان حیطه ورزش به درآمد دیگر ورزشکاران نگاه کنید. فاصله درآمدی فوتبالیستها با وزنهبردارها، شناگران و... زمین تا آسمان است. این روند به دیگر رشتههای ورزشی لطمه میزند. چرا برای توجیه این رویه غلط پای همه صنوف را وسط میکشید.
در مقولهای دیگر هم امر بر این دوستان مشتبه شده است. بارها و بارها آقای عزیزمحمدی با شور و حرارت زایدالوصفی دلیل آورده و دیشب هم باز در برنامه نود تکرار کرد که فوتبال کار فرهنگی بزرگی است. آنها سبب سرگرمی دهها هزار نفر را فراهم میکنند، شبانه این همه جوان را به ورزشگاه میآورند و اسباب نشاطشان را فراهم میکنند و.... بنابراین باید خیلی به آنها بودجه بدهند و... سردار عزیز! گویا شما از همه چشماندازهای جهان تنها فوتبال را دیدهاید و بس. بزرگوار! اینکه مقولهای بتواند اسباب انبساط خاطر جوانان را فراهم کند، دلیل نمیشود که نور چشمی باشد. قرار است فوتبال جز سرگرمی، به مخاطبانش رسم فتوت و مردمداری و ادب هم بیاموزد. اگر نه شما بیایید سیرکهای معروف و حتی معمولی را ببرید در ورزشگاهها تا ژانگولر و شعبدهبازی و تقلید صدا و دویدن روی طناب و ... برای ملت نمایش دهند. ببینید چه استقبالی میشود. ذات جمع کردن تماشاچی امری نیست که با استناد به آن بخواهیم خودمان را تافته جدا بافتهای بدانیم. فوتبالی که در هر مسابقهاش تن همه میلرزد و نگرانند مبادا این یکی با لبخوانی دیگری را بنوازد و تماشاچی صندلی بشکند و تا اندک چیزی بشود، خانواده یکدیگر را جلوی چشم هم بیاورند و از اول تا آخر داور و سماور را قافیه کنند و... این چه ارزشی دارد که به خاطرش باید کلی بودجه و امکانات صرف کرد؟ تازه مسابقه که تمام میشود، حواشی شروع شده و تا چند هفته و گاه ماه و سال در رسانهها این یکی به آن میگوید قندلی و آن یکی زیرآب رفیقش را میزند و... شما را به خدا ببینید پول و نیرو و این همه وقت و امکانات رسانههای ما صرف چه خالهزنکبازیهایی میشود؟ در قبال آن ما چه به مخاطب جوانمان دادهایم؟ کدام الگو را برایش ساختهایم؟ هرگز فکر کردهاید این امکانات اگر صرف مثلا کتاب و کتابخوانی میشد چه نتایجی به بار میآورد؟ ما با این فوتبال چه به نسل جوانمان دادهایم؟ همین که چند ده هزار نفر آمدهاند به ورزشگاه؟ همین؟ آن هم با آن جو ورزشگاهها که خودتان میدانید؟ ... بگذریم. کلاهتان را قاضی کنید و بعد این حرفها را بزنید. در آخر این را هم ناگفته نگذارم که نمیدانم چرا عادلخان که دانستن زبان انگلیسی را امتیازی فوق بشری میداند، چه اصراری دارد انبوه کلماتی را که معادل فارسی آنها بسیارند، انگلیسی بگوید. دیشب هی میگفت: بیس... بیس... خوب بگو «جوهر» پدرجان! میلیونها نفر دارند نگاهت میکنند!