همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

یادداشت سیامک رحمانی در شماره 341 همشهری جوان




نابغه گلف به آخر راه رسید و کهکشان نرسید


سال‌هاست که در مثلث برمودا هیچ کشتی و هواپیمایی گم نشده است. یعنی از وقتی که وسایل عبوری به مسیریاب جهانی GPS مجهز شده‌اند، افسانه این منطقه از جهان، رنگ باخته است. همان‌طور که سال‌هاست دیگر از موجودات عجیب‌وغریب کمتر حرفی می‌شنویم. اگر خبری یا عکس عجیبی باشد، معمولا از پرت‌ترین و دورافتاده‌ترین مناطق دنیا می‌آید که امکان اثبات و بررسی آن کمتر هست که پای روزنامه‌نگار و عکاس مشکل به آن برسد. عکسی از صحراهای یمن و مقبره انسان‌های غول پیکر هم اگر منتشر شود، بعد معلوم می‌شود که فتوشاپ بوده است. عکسی از جسد حیوانات محیرالعقول هم اگر منتشر شود، بعد در بررسی مشخص می‌شود که احتمالا سگی بوده و نیمی از بدنش جدا شده یا همین چیزها. افسانه‌ای اگر هست مربوط به اعماق جنگل‌ها و قبایل بدوی است که به شبکه‌های تلویزیونی و کتاب و اینترنت دسترسی ندارند و هنوز سحر و جادو بخش جدایی‌ناپذیر زندگی‌شان است. افسانه‌ای اگر هست، شاید مربوط به کره‌شمالی باشد که از پشت دیوارهایش سال تا سال خبری به بیرون درز نمی‌کند و آنها که داخل‌اند از جهان بیرون بی خبرند و ما که بیرونیم از ساکنان این جزیره وحشت. برای همین هم هست که هنوز از کره‌شمالی این همه قصه درمی‌آید.

یکشنبه‌ای که گذشت، کیم جونگ ایل رهبر 69 ساله کره‌شمالی درگذشت. خبری که برخی از سایت‌ها برایش تیتر جالبی انتخاب کرده بودند:«نابغه‌ترین گلف‌باز جهان درگذشت!» ماجرا هم از این قرار بود که بر اساس اخبار منتشر شده از کره‌شمالی، کیم در سال 1994 برای اولین‌بار و آخرین‌ بار پا به میدان‌های گلف گذاشت و رکوردی را ثبت کرد که از هر جهت خارق‌العاده بود. رکوردی بهتر از هر گلف‌باز نابغه جهان، بهتر از تایگروودز و همه. خبری که رسانه‌های کره‌ای دادند این بود که او با طی کردن 7 هزار متر در زمین گلف و با زدن تنها 34 ضربه، توانسته 18سوراخ را فتح کند. آنهایی که با گلف آشنا هستند، می‌دانند ثبت چنین رکوردی چه معنایی دارد. یکی‌اش اینکه بر اساس قوانین، حتما او توانسته حداقل دو سوراخ را با یک ضربه فتح کند. یعنی دو بار توانسته از فاصله چند صد متری توپی با قطر 2/4 سانتیمتر را داخل سوراخی با قطر 8/10 سانتی‌متر بیاندازد! اما از این جالبتر این بود که با وجود همه لذتی که کیم از این ورزش برده بود، اعلام کرد که دیگر گلف بازی نخواهد کرد. داستانی که نه کسی (البته جز رسانه‌های رسمی کره‌ای) می‌تواند آن را تایید کند و نه می‌شود تکذیبش کرد اما داستان اینجا تمام نمی‌شود. رسانه‌های حکومتی کره درباره کیم می‌گویند که در دو سالگی چند زبان زنده دنیا را یاد گرفته بوده و در همان سه سال اول دانشگاه 1500 کتاب نوشته. درباره پیشوا می‌گفتند که می‌تواند آب و هوا و زمین را در ید قدرت خود داشته باشد و اگر اراده کند، باران خواهد بارید و زلزله خواهد آمد. درباره کیم ایل سونگ، پدر کیم جونگ ایل می‌گفتند وقتی مرده، آفتاب سیاه شده است. می‌گفتند وقتی درگذشته حتی کبوترها هم در تمام دنیا برایش گریه کرده‌اند. پیش‌بینی‌ها هم این بود که وقتی کیم جونگ ایل بمیرد، زمین و منظومه شمسی و حتی کهکشان نابود شود. این حرف‌ها فقط می‌تواند از سرزمینی بیاید که در آن تلویزیون‌ جز دو شبکه دولتی را نمی تواند دریافت کند، رادیویی که فرکانس شبکه‌های غیر دولتی را بگیرد در هیچ کجا پیدا نمی‌شود و استفاده از آن جرم سنگینی است، کشوری که در آن همه نشریات و کتاب‌ها همان را می‌گویند و می‌نویسند که حزب حاکم و پیشوا می‌خواهد.

تیم ملی کره‌شمالی که به جام‌جهانی رفت، در همشهری جوان یادداشتی نوشتم و در آن بابت این اتفاق ابراز تاسف کردم. نوشتم چه فایده که حتی کره‌ای‌ها بازی‌های تیم ملی شان را نمی‌توانند زنده و کامل ببینند و برای تیمشان در خیابان هورا بکشند. مردمی که گرسنه‌اند اما در عوض بمب اتمی دارند. یکی از خوانندگان پاسخ داده بود که این واقعیت‌ها را از کجا می‌دانید. اصلا هم این‌گونه نیست. گفتم معدود آدم‌هایی که به این قلعه رسوخ کرده‌اند اینها را می‌گویند و امکان سفر به کره‌شمالی نیست. اگر توانستید به پیونگ‌یانگ سفر کنید یا با کسی که سفر کرده ملاقات کنید، به ما هم بگویید که در آنجا چه خبر است. از آن خواننده تا امروز خبری نشده است. کیم جونگ ایل مرده است. کهکشان‌ از حرکت باز نایستاده‌ است و کره‌ای‌ها، بی‌خبر از دنیا، با افسانه‌هایی که تلویزیون رسمی برایشان تعریف می‌کند زندگی می‌کنند. خدا رحمتشان کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد