همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

گزارش هیجان‌انگیز از پیست اسکی دیزین




یه روز داغ برفی


همشهری جوان/شماره 350/گزارش و عکس: زهرا صالحی‌زاده:

همه هیجان زده‌اند. جوان‌ها انگار که توی کوچه و خیابان راه بروند،‌ بدو بدو از شیب سفید کوه بالا می‌روند و با انرژی پایین می‌آیند. «آسمان» کمی تا قسمتی ابری است. «برف»، گاهی می‌بارد و نمی‌بارد. «خورشید» بازی‌اش گرفته. هی می‌آید جلوی کوه و پوست‌های سرمازده را می‌سوزاند. هی می‌رود پشت کوه و روی سفیدی برف سایه تاریک روشن را حاکم می‌کند. زمین اما... ثابت ثابت است. سفید سفید. برفی برفی. صاف صاف. البته پیش از آنکه چوب اسکی‌های جوانانه و بولدوزرهای وحشی روی کوه نقش بیندازند. 

پنجشنبه و جمعه که می‌شود پیست اسکی دیزین پر می‌شود از انبوه جوان‌هایی که پایتخت خاکستری را رها کرده و دل داده‌اند به طبیعت پاک کوه. آن هم در این زمستان‌هایی که باریدن برف برای تهرانی‌ها به معجزه شبیه شده و هوای پاک به آرزو. جمعه 28 بهمن به جز اشتیاق به غرق شدن توی برف چیز دیگری هم دارد که ملت را روانه جاده برفی کرج- چالوس کرده.

 

یک مسابقه درجه یک اسکی با یک جایزه حسابی که از چند هفته قبل تیزرهایش توی رستوران‌ها و مغازه‌های جاده چالوس پخش شده و آنها که پای ثابت دیزین‌روی اند، خودشان را حسابی آماده کرده‌اند تا  رتبه اول را بگیرند. مهمانان دیزین البته همه تهرانی نیستند. بعضی‌ها از خود دیزین و مناطق اطراف آمده‌اند و بعضی‌ها از جاهای دور. وقتی صبحانه‌تان را در هتل بین‌المللی دیزین بخورید، این را بهتر می‌فهمید.

سر میز صبحانه تک تک بچه‌های یک مدرسه آلمانی وقتی در ظرف عدسی را بالا می‌گیرند،‌ بدون استثنا نگاه عجیب‌وغریبی به عدس‌های نگون بخت می‌اندازند و در را سر جایش می‌گذارند و ژاپنی‌ها از نیمروهای روی میز تعجب می‌کنند اما سوسیس سرخ شده در روغن حسابی طرفدار دارد و ظرفش هی پر و خالی می‌شود.


توی لابی هتل، همه لباس‌های خاصی به تن دارند. اینجا بدون اغراق هیچ مرد کت و شلواری‌ای نمی‌بینید و یا جوانی که با تی‌شرت و شلوار لی بچرخد پیدا نمی‌کنید. همه لباس‌های مخصوص اسکی پوشیده‌اند و حتی بچه‌های کوچک کفش‌های سنگین و لژ داری به پا دارند و توی لابی جولان می‌دهند. اسکی باز‌ها از هشت صبح روانه پیست شده‌اند و غیر حرفه‌ای‌ها از نه و ده، کم‌کم راهی پیست می‌شوند. کنار باجه‌های شارژ کارت حسابی شلوغ است.

ملت باید برای یک روز داغ برفی کارت شارژ کنند تا اجازه داشته باشند وارد فضای پیست شوند. کنار باجه‌ها یک گروه جوان خواننده ایستاده‌اند که مهمانان اسپانسر مسابقه اسکی‌اند. میان جوان‌ها هم که سر بچرخانید، بچه‌هایی را می‌بینید که کارت‌های وی آی پی به گردن انداخته‌اند و بین مردم تردد می‌کنند. اینها هم از اعضای خود شرکت اسپانسرند و اگر پیش بیاید، محصول جدیدشان را معرفی می‌کنند.

 

تله کابین یا تله سیژ؟ مسئله این است
از گیت‌ها که رد شوید، با کمی پیاده‌روی برفی به تله کابین و تله سیژ می‌رسید. سوار شدن به تله سیژ هیجان خیلی زیادی دارد و صفش شلوغ‌تر است. جوان‌ها دو تا دو تا می‌پرند روی صندلی (دستگاه نمی‌ایستد و همان‌طور در حال حرکت باید سوارش شوید) و خیلی‌ها حتی میله تله سیژشان را پایین هم نمی‌آورند. هیجان از سر و روی بچه‌ها می‌بارد.

خیلی‌ها قبل سوار شدن به تله سیژ اسکی به پایشان می‌بندند و توی راه دائما پاهایشان را توی هوا تاب می‌دهند. خیلی‌ها هم تا آخر مسیر – که می‌تواند یک ربع بعد و نوک قله‌های دیزین باشد- چوب اسکی‌ها را دستشان می‌گیرند. اما تله کابین اوضاعش فرق دارد.

 

محتاط‌ها یا سرمایی‌ها بیشتر سراغ تله کابین می‌آیند. اینجا دیگر کسی نمی‌تواند اسکی‌اش را داخل کابین بیاورد اما کنار کابین برای چوب اسکی‌ها یک جای ویژه وجود دارد که همه موقع سوار شدن اسکی‌شان را توی آن فرو می‌کنند. توی راه هم که عالی است. البته بستگی دارد کی همسفرتان باشد.

بعضی‌ها انگار که عضو ستاد ایجاد دلهره باشند!‌ دائما کابین را تکان تکان می‌دهند و ارتفاع را هی گوشزد می‌کنند ولی بعضی‌ها – مثلا خود کارگران تله کابین-  می‌گویند که کابین‌ها را همین پارسال آورده‌اند و با این تکان‌ها هیچی‌اش نمی‌شود.

 

البته باید خودتان کابین را از نزدیک ببینید تا بفهمید این مهمانان ظاهرا تازه وارد،‌ چند نسلی را هم پیش از این در جای دیگری گذرانده‌اند. توی مسیر معمولا رسم است که همه از خاطرات خودشان یا دیگران توی این کابین‌ها تعریف کنند. البته اگر آدم‌های خوش مشربی به تورتان بیفتد.

این طوری است که یکی از هم کابین‌ها می‌گوید پدرش سال‌ها قبل یک بار توی یکی از همین کابین‌ها میان زمین و آسمان گیر کرده و وقتی یک ساعتی خبری نشده ارتفاع را دیده و آخر پریده پایین! یکی هم از همچین صحنه‌ای توی یکی از فیلم‌های زمان جنگ حرف می‌زند و خلاصه این‌طور دلداری می‌دهد که اگر گیر کنیم هم اتفاقی نمی‌افتد. آن یکی اما نگران است. می‌ترسد تکان تکان‌های دوستان باعث شود کابین بیفتد پایین. ولی عضو ستاد دلهره می‌گوید که این کابین‌ها پایین هم بیفتد، چیزیش نمی‌شود چون فایبر گلاس است. الله اعلم!

 

نقطه هایی که روی دیوار خط خطی می کنند
وقتی به دامنه کوه برسید، تصویر حسابی دیدنی می‌شود. اینجا میانه کوه‌های دیزین همه چیز رنگی است. گیریم که زیر پا، مثل هر کوه انباشته از برفی سفید باشد و آسمان مثل هر جای پاک دیگری، آبی اما آدم‌ها برخلاف عادت چشمی ما همه رنگی رنگی اند. سبز، زرد، فیروزه‌ای، بنفش، قرمز و رنگ‌های خوشحال دیگر.

اوضاع قله و نیم قله هم همین طور است. بک گراند، سفید سفید و اسکی سوارها رنگی رنگی. انگار که روی یک دیوار سفید بزرگ، صدها نقطه رنگی کشیده باشی. نقطه‌هایی که دائما دارند دیوار را خط خطی می‌کنند! توی دامنه همه چیز رنگ و روی مسابقه دارد. بیلبوردها دور تا دور فضای مسابقه نصب شده‌اند و شرکت‌کنندگان همه اسکی به دست دارند از کوه بالا می‌روند. صد و خرده‌ای نفر در مسابقه شرکت کرده‌اند که در بینشان چند تا از جوان‌های حرفه‌ای اسکی هم دیده می‌شوند. مسوولان فدراسیون هم آمده‌اند تا دست آخر جایزه برترین‌ها را بهشان بدهند و مسابقه را رسمی کنند.

 

جداسازی دختر و پسر به نفع دخترها
ساعت 10:30 مسابقه شروع می‌شود و یکی یکی شرکت‌کننده‌ها از نقطه‌ای که معلوم شده می‌پرند و داورها به پرششان امتیاز می‌دهند. از بین این صد نفر10نفر برگزیده می‌شوند و از بین آنها باید سه نفر اول انتخاب شوند. مسابقه دختر‌ها و پسرها جداست و این بدجور به نفع دخترهاست. چون برنده دخترها فقط از بین دخترها انتخاب می‌شود و رقابت آنها با پسرها که پرششان بهتر است،‌ نیست.

پرش بچه‌ها سه، چهار ساعتی طول می‌کشد. هر کسی حداقل دو پرش دارد و این زمان زیادی می‌برد. زمان مسابقه و پایین محل مسابقه ملت جمع شده‌اند و دوستانشان را تشویق می‌کنند. یک آهنگ دوپس دوپسی بلند هم گذاشته‌اند که هیجان بچه‌ها بیشتر شود.

 

این طرف تعدادی نشسته مسابقه را نگاه می‌کنند. عده‌ای توی رستوران و کافی شاپی که در همان نزدیکی است و شیشه‌های بلندی دارد پرش اسکی سوار‌ها را می‌بینند و در گرما و چای و قهوه غرق می‌شوند و آن طرف چند تا معلم اسکی به شاگردهای تازه واردشان اسکی تمرین می‌دهند.

سطح کوه را که ببینید لذت‌تان بیشتر می‌شود. هر کسی روی  کوه یک نقشی انداخته. بعضی‌ها پیچ‌هایشان کم است. بعضی‌ها سعی کرده‌اند زیگزاگ صاف و صوفی روی کوه بکشند. بعضی‌ها از یک مسیر دو بار رفته‌اند و خطوط منحنی‌ای شبیه دی ان ا ایجاد کرده‌اند و خیلی‌ها بی‌حساب و کتاب سطح کوه را پیموده‌اند.

 

ساعت 2:30 برنده‌ها اعلام می‌شوند و بلندگوهای پیست اعلام می‌کند که هر کسی اسکی ندارد سریع‌تر با تله کابین به پایین کوه برگردد. چون ساعت 3:30 تله کابین تعطیل است و باید ملت بدون اسکی با تیوپ تا پایین پیست بروند. بعد از این هشدار پیست کم‌کم خالی می‌شود. از ساعتی قبل برف ریزی شروع به بارش کرده. آن‌قدر که وقتی به پایین پیست می‌رسیم، نه از خط‌های توی کوه خبری هست و نه از آن زیگزاگ‌های نرم و تند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد