«زبان» وسیلهای برای ارتباط بین آدمها و انتقال معانی است. زبان، به خاطر همین کارکردش پدیدهای است در حال تغییر. چون هر لحظه ممکن است نیاز به انتقال یک مفهوم جدید باشد که تا قبل از آن، وجود خارجی نداشت یا اگر هم داشت، گویندگان آن زبان از وجودش خبری نداشتند. برای همین است که زبان مدام در حال تغییر است. این تغییرات هم به شکل نامتقارنی انجام میشود. به این معنا که ورودیها به صورت لحظهای و آنی وارد زبان میشوند ولی برای خارج شدن هر کدامشان، سالها و شاید هم قرنها زمان لازم باشد. مثلا واحد پولی «صنّار» به معنای صد دینار که معادل دوشاهی یا یکدهم ریال میشود، تقریبا یک قرن است که از مبادلات مالی و تجاری ایران حذف شده، اما هنوز هم این لغت در زبان ما کاربرد دارد و معمولا موقع توصیه به «به همین خیال بودن»، طرف را به پرداخت همین مبلغ برای آش هم حواله میدهند.
حالا این تغییرات زبان باید در چه محدودهای باشد؟ برخلاف کسانی که اصرار دارند باید تمام لغات و اصطلاحات جدید را از زبان فارسی ساخت، باید بدانیم که زبان خالص هرگز وجود نداشته و ندارد. یعنی ما نه فارسی خالص داریم، نه عربی خالص، نه انگلیسی خالص، … زبانها دایم با هم در حال داد و ستد هستند. توی همان مثال قبلی، هر دو واحد رسمی و غیررسمی پول امروز ما، یعنی «ریال» و «تومان» ریشه و اصل غیرفارسی دارند. یکی از زبان اسپانیایی آمده و یکی از زبان مغولی. پس تعصب روی این نکته هم چیز بیهودهای است. اگر کسی اصرار به زبان خالص داشته باشد، احتمالا باید از زبان ایما و اشاره استفاده بکند. این هم اصل دوم.
سومین نکتهای که زبانشناسان به ما یاد میدهند، این است که زبان در سطوح مختلفی تغییر میکند. یک سطح، سطح کلمات است و واژگان. یعنی همان سطحی که فرهنگستان بیشترین وقت و دقتش را برای رصد تغییرات آن گذاشته. اما زبان حداقل سه سطح دیگر هم دارد: سطح آوایی (همان که فیالمثل عربها گ ژ پ چ ندارند یا ما آوایی دقیقا برابر th انگلیسی نداریم)، سطح صرفی (نحوه ساخت کلمات، مثلا ساخته شدن کوهنورد از کوه به علاوه بن مضارع فعل نوردیدن) و سطح نحوی (نحوه ساخت جملات، یعنی جای فعل و فاعل و مبتدا و خبر و از این قبیل). تغییرات زبان توی هر چهار سطح صورت میگیرد. اگر هر سطحی را ثابت و بیتغییر نگه داریم، شدت تغییر توی سطوح دیگر بیشتر میشود و اگر هر چهار سطح را ثابت بکنیم، زبان دیگر بروز و کارآمد نخواهد شد و در نتیجه خواهد مرد.
توی چهار سطح بالا، برخلاف چیزی که تصور میشود، مهمترین سطوح، دو بخش نحوی و آوایی هستند. اینکه در «والضالین» گوینده، ض را متفاوت با ز بشنویم یا شکل عجیبی از همان ز، معلوم میکند طرف فارسی زبان است یا عربی زبان. یکی هم نحوه ساختن جملات و جملهبندیهایمان. در واقع ساختارها تعیینکنندهتر هستند تا واژگان. بنابراین، ساخت اصطلاحات و واژگان جدید، تا جایی که به دستور زبان لطمه نزند، نمیتواند موضوع نگرانی باشد. برخی اصطلاحاتی که در این دو صفحه دیدیم، مربوط به همین سطح واژگانی بودند. حتی بسیاری از این تغییرات که نگرانی ایجاد کرده فقط تغییر در شیوه نوشتن است، نه در هیچ یک از سطوح زبان. مثلا در «پ نه پ» تکرار تاکیدی (در اینجا تکرار پ) در فارسی رایج است و چیز جدیدی نیست. استفاده از مخفف پس نه برای «پس گمان کردهای نه» هم رایج بوده. چیزی که تغییر کرده، شیوه نوشتن این عبارت است که به تلفظش نزدیکتر شده.
به علاوه که ما در این مورد باید اقتضائات زبانی را هم در نظر بگیریم. ما وقتی از زبانی به اسم «فارسی» حرف میزنیم، از یک طیف زبانی حرف میزنیم. به این معنا که فارسی حرف زدن افراد و گروههای مختلف، دقیقا یکی نیست و بسته به موقعیتشان تفاوت میکند. مثلا زبان کسانی که با دستگاه پرس و در محیط پر سر و صدا کار میکنند، صحبتهایشان در محیط کار احتمالا خیلی کوتاه و سریع است، آواهای نرم ندارد یا کم دارد، تعداد کلمات در جمله اغلب یک یا دو کلمه است، کلمهها به لحاظ دلالت واضح و قاطع هستند، اغلب جمله شرطی، فعل مرکب، فعل مجهول، صفت، قید و متمم ندارند. حالا همین زبان را با زبانی که در یک مهد کودک استفاده می شود مقایسه بکنید. احتمالا در مهد کودک مورد نظر، صداها آرام است، آواها همگی نرم، بدون مصوتهای ق و خ و چ، کلمات مدام تکرار میشوند. جملهها طولانیتر هستند و نسبت جملههای سوالی به امری و اخباری بسیار بیشتر از زبان کارگران دستگاه پرس است. هر دوی این زبانها هم در محدوده زبان فارسی میگنجند.
در سال گذشته، بعضی از اساتید ادبیات و زبان شناسی در برابر زبان اینترنتی موضع گرفتند. اما حرف اصلی را دکتر پورجوادی زد که گفت: سایتهای اینترنتی به خصوص شبکههای اجتماعی، زبان و خط فارسی را نابود میکنند.
اقتضائات، زبان ما را در موقعیتهای مختلف تغییر میدهد. کسی که در جواب یک پیامک می نویسد «bash 5» و با همین ۵ کاراکتر میگوید که «قرارمان ساعت ۵ باشد»، اگر در صحبت تلفنی بخواهد با همان دوست قرار ساعت ۵ را نهایی بکند، دیگر اینطور حرف نخواهد زد و حداقل قبل و بعد از تعیین ساعت قرار، سلام و خداحافظی مفصلی هم خواهد داشت. دلیل پیدایش اصطلاحی مثل «پ نه پ» چه بسا ضرورت تایپ سریعتر مطلب و نیز محدودیت کاراکتر بوده. همینطور است بسیاری از اصطلاحات دیگری که در این دو صفحه میبینیم.
یک نکته دیگر هم که باید توی این بحث مورد توجه قرار بگیرد، لزوم فرق
گذاشتن بین اتفاقهای ماندگار و گذرا است. هر کدام ما اگر به حافظهمان
رجوع بکنیم، انبوهی از اصطلاحات و تکیهکلامهای اینچنینی را سراغ خواهیم
کرد که زمانی مد شده بودند و حالا اصلا از آنها خبری نیست. قدیمیترها
احتمالا به یاد میآورند که در دهه ۶۰ بین جوانها اصطلاح «علیتو» رایج بود
به معنای اغراق در تعریف از مخاطب، مثل اینکه بگویی «علیتوووو! لباس مارک
فلانش رو ببین». آن اصطلاح امروز کجاست؟ یا دمت گرم که اوایل دهه ۸۰،
جوانترها «دمت قیژ» هم میگفتند. از این اصطلاح هم دیگر خبری نیست. مهران
مدیری در سریالهایش حتی در سطوح دیگر زبانی هم تغییر میداد. یک دوره
اصطلاح «ایییینه» مد شده بود که در آن استرس کلمه چند برابر معمول کشیدگی
داشت تا تاکید بیش از حد را برساند. دورهای هم گویش بررهای و بخصوص
اصطلاح «پول وَده» به جای «بده» رایج شده بود که حتی در صحن علنی مجلس هم
شنیده شد. اما این مدها و شوخیها هم گذرا بودند و الان اثری از آثارشان
نیست. همان زمان برخی از اساتید نسبت به همین گویش بررهای هم واکنش نشان
داده بودند، اما دیدیم که در نهایت آن گویش که حتی دستور زبان و آثار ادبی
(شعر) هم برای خودش داشت، چیزی بیشتر از یک شوخی گذرا نبود.
برگردیم به همان حرف اولمان و لزوم تغییرات زبانی. هر زبانی برای تغییر
بهتر یا رشد، نیاز به واژهها و اصطلاحات پخته و فکرشدهای دارد. اما این
واژهها و اصطلاحات از کجا باید بیایند؟ منطقی ترش این است که یک مجموعه
پیشنهاد در اختیار داشته باشیم تا از بین آنها بتوانیم با دست باز انتخاب
بکنیم. معمولا در کنار نهادها و افراد متخصص، همین چهرههای غیررسمی زبان
هم گاهی بخشی از این پیشنهادها را ارایه میکنند. اگر به این پیشنهادها
توجه نمیکردیم، هنوز باید میگفتیم در زمستان از آسمان «وفره» میبارد و
فلان دارو «تخل» است و «گـَوسـِپند» زنده موجود است. ولی همین پیشنهادهای
غیررسمی بود که این کلمات را ساده کرد. آیا این زبان اینترنتی جوانانه،
نمیتواند یکی از منابع همین پیشنهادها باشد؟
احسان رضایی/ همشهری جوان ۳۵۲ www.h-j.ir