همشهری جوان/شماره 352/ م. حلم زاده:
تا بوده همین بوده، شیشه عمر بعضیها دست بعضیهای دیگر است! معضلی که حالا بیشتر هم شده. شیشه مصرفی یک سری که معتادش شدهاند، دست بعضیهایی است که مثل خود شیشه بیرنگ و بیبو، بدون اینکه کسی با قیافه تابلو شناساییشان کند، میآیند و جنس و اغلب مدلهای بیکیفیت را میدهند به خریدار. آمدن و رفتنشان سریع است، جنسشان اما بستگی به خریدار دارد که چطور باشد.
فکرش را بکنید، همین امروز عصر عزمتان را جزم کردهاید که معتاد شوید یا لااقل یک بار امتحان کنید اینها که شیشه میکشند، شیشه آنها را به کجا میکشد؟ خیلیها به شما خواهند گفت که بار اول الزاما بار آخر نیست، وسوسهاش میکشدتان و معتاد میشوید اما فرض میکنیم شما قرار است حرف به خرجتان نرود. پس قبل از اینکه کنجکاوی بکشدتان، حرفهای آنهایی که این دنیا را تجربه کردهاند و حالا پشیمانند را بشنوید، باشد که عبرت بگیرید و فکر نکنید که داریم در مورد یک مساله فضایی حرف میزنیم؛ کارشناسها که میگویند: خطر در کمین است!
قطعا آنهایی که به شما پیشنهاد مصرف هم میدهند، تاکید خواهند کرد که اصلا
وابسته نمیشوید، اما شما باور نکنید، حتی اگر این توصیه کننده، به ظاهر
دلاش برای چاقی شما سوخته باشد و مثلا در آرایشگاه یا باشگاه ورزشی چنین
پیشنهادی بدهد. وسوسهاش هم تکمیل میشود وقتی بگوید استفادهاش نه بو دارد
نه نشانهای در صورت؛ اما بدانید که خیلی از معتادها به شیشه، بعد از
اینکه مدتی زیادی برای دوستانشان خالی بستهاند لو رفتهاند!
برای خواندن بقیه گزارش به ادامه مطلب بروید...
ساعت17:00
شما جنس سراغ داری؟
اولین چیزی که احتیاج داری، پیدا کردن یکی است که تو را به شبکه خرید و
فروش وصل کند، کاری که سخت ترین قسمت ماجراست، قرار نیست کسی بداند شما
قرار است ادای معتادهای شیشه ای را در بیاوری که حالا رابط هایش را از دست
داده یا اصلا تازه کار است، باید بگردی دنبال آنهایی که حدس میزنی
سرنخهایی از فروشنده شیشه دارند.
شاید هم مجبور باشی طرف را توجیه کنی که از بین شیشهای که برای درب و پنجره استفاده میشود و شیشهای که برای کشیدن استفاده میشود، منظورت کدام است و قرار هم نیست معتاد شوی و نباید نگران باشد. به فروشنده اول که وصل می شوی، دیگر میشود از او آمار باقی دوستان را هم بگیری. فقط باید سعی کنید در همین حین، از چند و چون کار هم سر دربیاوری که مبتدی بودنت را جبران کند.
ساعت17:30
کاسب مورد نظر در دسترس است
بالاخره یکی جواب درست و درمانی می دهد، یکی که مدتی مصرف کننده بوده و
مشتری ثابت. از قضا ایشان در طول مدت نه چندان کوتاه مصرف اطلاعات دقیق و
خوبی از فروشندههای تهران دارد. میپرسد:«کدوم سمت تهران میشینی؟»
میگویی:«سمت غرب » میخندد و میگوید:«آقا شما که تو منبعشی!» و بعد هم
میپرسد:«حالا واسه چی میخوای امتحان کنی؟» وقتی که توضیح میدهی«در پاسخ
به یک سوال درونی است» از حرفهایت سر درنمیآورد، پیاش را هم نمیگیرد.
در عوض میگوید:«ببین، من شماره سه تا رو بهت میدم. ببین کی جواب میده و
کی کدوم سمت تهرانه، دست خالی نمیذارنت. بهشون بگو فلانی معرفیت کرده.»
شماره اول، جواب نمیدهد. در عوض شماره دوم بلافاصله دکمه سبز گوشیاش را فشار میدهد و میگوید:« بله؟»
- سلام! حال شما؟
- مرسی، امرتون؟
- والا آقا امیر شما رو معرفی کرده، جنس میخواستم.
- چی میخوای؟
- شیشه!
- کجای تهرانی؟
- آریا شهر.
- چقدر میخوای؟
- واسه مصرف یه نفر میخوام. چقدر باید بگیرم؟
- جنس خوبم رو برات مییارم، یکیش هم کافیه.
- ببخشید، میشه لوازم مصرف هم بیارید؟
- اسباب بازی ندارم! یعنی الان بیرونم، باید دیشب بهم زنگ میزدی که برات برمیداشتم.
- حالا چی کار کنم؟! کارم فوریه!
- روشهاش زیاده، میتونی یه ربع دیگه سر ستارخان باشی؟ داشتم میرسیدم زنگ میزنم.
- بله، ممنون.
ساعت17:45
جنس شما توی داشبورده
راهی میشوی تا برای اولین بار مشتری شیشه باشی. ساعت 45/5است و قرارت
تنظیم شده و پول را توی جیب آماده میکنی. پنج دقیقه پیش از آنکه برسد تماس
میگیرد؛«با ماشینی؟» میگویی:«نه، پیادهام» میگوید:«جلوی مانتو فروشی
فلانی واستا، میبینمت» به فاصله چند دقیقه تماس میگیرد و میگوید:«یه
ماشین بژ میبینی؟ دوبله واستادم و فلاشر میزنم.» سوار میشوی، مرد نسبتا
جوانی است.
میگوید:«جنس شما توی داشبورده، برش دار.» بسته پلاستیکی کوچکی را که برایت در نظر گرفته، برمیداری. تشکر میکنی و میپرسی چقدر میشود؛« 24 هزار تومن، اصل جنس دارم بهت میدم که مشتری ثابت شی.» میپرسی:«ارزونتر هم هست؟» میگوید: پیدا میشه «بودنش که هست، 10-12 تومنیاش هم پیدا میشه اما شیشه شکریه، آشغاله. من هر جنسی نمییارم، جنس مرغوب میارم که مشتری راضی باشه.» پول را کم و بیش از جیب ات بیرون می آوری، دست دست می کنی که یعنی گران است و احتمالا خریدار نیستی؛ به بستهای که برای فروش گذاشته اشاره میکنی و میپرسی:«حالا این چقدر هست؟» میگوید: «معلومه که تازه کاری! اون یه گرمه، 10 صوت.» میگوید اگر بخواهی فردا قرار می گذارد برای آوردن وسایل مصرف، یعنی طرف میخواهد خدمات پس از فروش هم بدهد.
میگویی: «واقعیت اش کمی میترسم، نمی خوام عجله کنم» میخندد:« همه اولش همین جورین، نمی خوای اصراری نیست، برا من فرقی نداره، اما اگه خواستی مشتری شی، قبلش فکراتو بکن. واسش مشتری پیدا می شه .»
ساعت18:00
توقف بی جا مانع کسب است
از لحن اش معلوم است که می خواهد بگوید توقف بی جا مانع کسب است،
میگویی:«شنیدم زرورق روش خوبی نیست!» دست اش را به سمت داشبورد ماشین می
برد:« اون داشبورد رو باز کن، یه لامپ هست که بچهها باهاش کشیدن، ببینیش
دستت میاد که چه جوری خالی میکنن.» لامپ کوچک لوستری که در داشبورد هست،
یک لامپ دُم-بریده معمولی که داخلش کاملا خالی شده. میپرسی:«اوضاع کار و
کاسبی خوبه؟»
میگوید:« روزی چندتا زنگ خور جدید هست، ولی من به اونایی که تو مسیرم هستن و نزدیکن جنس میرسونم. بقیه هم بخوان خودشون باید بیان بگیرن.» این را میگوید و ماشین را آماده حرکت میکند. میپرسی«یعنی من چندمین مشتری امروزت بودم؟» میگوید:«چهارمی؛ کاسبی تازه از ساعت سه و چهار شروع میشه.»
واسه چی میخوای؟
میگویند اعتیاد از یک وسوسه شروع میشود، وسوسهای که به تو میگوید به بعدش زیاد فکر نکن! این یعنی آدمهایی که دنبال لذتطلبیاند، ممکن است در خطر وابستگی قرار بگیرند، به ویژه مواد وابسته کننده جدید که محصول آزمایشگاهها هستند و نوع تاثیرشان متفاوت از نمونههای قدیمی و سنتی است. اعتیاد آوری مثل شیشه که کارشناسان میگویند دارد جولان میدهد. مادهای بی رنگ و بی بو که مغز را به تدریج نا بود میکند و اعتیادش نه جسمی که روانی است. پای صحبت چند نفر که تجربه مصرف دارند نشستیم تا از وضعیت این ماده بگویند.
علی تا حالا همه انواع مرغوب و نامرغوبش را تجربه کرده و از آغاز داستان شیشه در ایران میگوید:«اوایل سال 80 بود که شیشه وارد ایران شد. از خاور دور میآمد، به خصوص از کشورهای مالزی، اندونزی و تایلند. آن زمان شیشه، ماده لوکس و گران بود؛ مشتریهای خاص هم داشت. کم بود و به سختی تهیه میشد. چون شیشه ماده بورژوازی محسوب میشد، سمت شمال شهر باید دنبال آن میگشتی؛ تجریش و قیطریه و...؛ هرچقدر که به سمت پایین شهر میآمدی کیفیت جنسی که میگرفتی افت میکرد و ناخالصی آن زیاد میشد.»
جنسها آشغال شده!
پیمان صحبت علی را ادامه میدهد:«سال 86 بود که شیشه در داخل ایران هم
قاچاقی تولید شد. اول در آزمایشگاهها بود که توانستند فرمول آن را
درآوردند و در لابراتوارها شروع به ساخت آن کنند. اصل شیشه را از جلبکهای
خاوردور میگرفتند اما چیزی که الان در لابراتوارها درست میشود، ترکیب 18
ماده اولیه است که شیشه را شبیهسازی میکند.» معتقد است در این چند سال هم
کیفیت و هم قیمت شیشه خیلی تغییر کرده: « اوایل هر صوت شیشه 30 هزار تومان
بود و هر صوت برای چهار نفر کافی بود.
امروز هر صوت 3- 2 هزار تومان است اما برای یک نفر هم کم است.» اینجور که معلوم است، در اصل، بعد از آن که قاچاقچی ها دست به تولید شیشه در ازمایشگاه های داخلی زده اند، قیمت آن به شدت پایین آمده و کیفیت اش هم کاهش پیدا کرده. علی میگوید: «شیشه را توی لابراتوارها تولید میکنند یا آشپزخانه. آشپزخانهها معمولا پایین شهر زیاد هستند و شیشهای که در آن تولید میشود مرغوبیت ندارد. یک لابراتوار، تشکیل میشود از یک میز 5/1 متری و مقداری وسایل آزمایشگاهی که میتواند دم دست هر کسی باشد.»
معیار فروش عوض شده
حالا طوری شده که قاچاقچی ها از ایران شیشه قاچاق می کنند. این بار با قیمت
و کیفیت پایینتر به همسایه ها و حتی همان کشورهای خاور دور؛ اما به خاطر
کیفیت پایین شیشهای که در ایران تولید میشود، مصرف آن به شدت بالا رفته.
تا جایی که به تدریج معیار فروش، از «صوت» به «گرم» تبدیل شد. در واقع شیوه
خریداری و میزان دستیابیاش تغییر کرد. سهراب توضیح میدهد:«آن زمانی که
قاچاقچی فروشنده بقیه موادها مثل حشیش و تریاک در کنار خیابان میایستادند،
چون شیشه مادهای گران بود، کاسبها مشتریهای خاص داشتند. با آنان تماس
میگرفتیم و جایی قرار میگذاشتیم.
البته اغلب تهیه آن با دردسر همراه بود. چندین بار پیش آمد که قرار را گذاشته بودیم و به خاطر نیامدن طرف دست خالی برگشتیم. همیشه با معطلی همراه بود. از زمانی که زنگ میزدیم دو ساعت طول میکشید که جنس به دستمان برسد. اما الان دست زیاد شده، هر چند که جرم شیشه را سنگین کردهاند. بعد از آمدن تلفنهای اعتباری، هر کاسب شمارهای اعتباری دارد که با هزینه کم میتواند بدون زحمت با خط خود کار کند.»
زنجیره ضرر و زیان درست شده
بابک در مورد بازار خرید میگوید:« الان هم سیستم خرید و فروش به این صورت
است که کاسبهای آشنا که مشتریهای ثابت دارند، مواد را درب خانه تحویل
میدهند. اما اگر مشتری ناآشنا باشد، کاسب با او در خیابان قرار میگذارد و
در طول چند ثانیه جنس و پول را رد و بدل میکنند.» اما تغییراتی که اخیراً
در کیفیت شیشه به وجود آمده، اصلا خوش یمن نیست. حلقه مهمی است که زنجیره
ضرر و زیان این ماده را کامل میکند.
علی در مورد تفاوت شیشه قدیمی و شیشه امروزی میگوید:«این شیشهها چون کیفیت پایینتری دارد، میزان مصرف فرد را خیلی بالا میبرد. به همان میزان که نشئگی کمتری دارد، عوارض کوتاه مدت بیشتری هم در پی دارد. در عوض شیشههایی که در این سالهای اخیر در ایران تولید میشود، عوارض بلندمدت خیلی بیشتری دارد. مثل اختلالات رفتاری، توهم زدگی، ترس و اضطراب و افت شدید اعتماد به نفس.» منظور او از عوارض کوتاه مدت، بیخوابی، کم خوری و تشویش ناشی از مصرف آن در طول 72 ساعت بعد است.
قانون جدید مبارزه با مواد مخدر برخورد سفت و سختتری با شیشه دارد
عزم شیشه شکستن داریم
قیمت شیشه اوایل دهه 80 نزدیک به 80 میلیون تومان بود اما با تلاش مافیا و در دسترس قرار دادن مواد اولیه این مواد در چهار سال قیمت این ماده مخدر با کاهش 400 درصدی به دو میلیون تومان رسید. برای همین حالا شیشه در دسترس بود و معتادان با قیمت کمتری میتوانستند استفاده کنند.
اما از اردیبهشت ماه 90 و با تصویب قانون جدید مبارزه با مواد مخدر خیلیها به جدیتر شدن روند مقابله با مخدرها و عوامل تولید و توزیع آن امیدوار شدند. پلیس که خودش هر روز با این ماده مخدر و دردسرها و گروههای سازنده و توزیعکنندهاش سروکار داشت، اولین نهادی بود که از قانون جدید حمایت و آن را عامل برخورد با باندهای مافیایی دانست و عزمش را جزم کرد تا باندها را منهدم و شیشهها را کشف کند که در هفت ماه اول سال هم 140 درصد رشد داشت.
اما در این مدت هیچ قاچاقچی مواد مخدر صنعتی به اشد مجازات نرسید. همین شد که این اواخر رئیس دستگاه قضا طرح تشدید برخورد با باندها و تولیدکنندگان مواد مخدر را ابلاغ کرد و فرمانده ناجا هم اعلام کرد در رابطه با مواد مخدر چند نفری اعدام شدهاند. نکتهای که سردار علی مویدی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر هم بر آن تاکید میکند و میگوید: «پلیس با جدیت طرح برخورد با باندهای مافیایی را در دستور کار قرار داده و این موضوع مهمترین برنامه ماست.
انهدام روزی پنج باند بزرگ ترانزیت ماده مخدر خود گواه بر جدیت پلیس است.
البته این امر رسیدگی سریع پروندهها در دستگاه قضا را نیاز دارد که عاملی
بازدارنده برای ورود افرادی شود که سودای یک شبه پولدار شدن را در سر
میپرورانند. اما با وجود عزم دستگاه قضا و پلیس برای تشدید برخورد با
عوامل تولید و توزیع مواد مخدر صنعتی که در جای خود ضروری و اثر گذار است،
باید به این نکته هم توجه داشت که همزمان با تشدید تلاشها، مطمئنا باندها و
سرکردگان آنها به دنبال راههای جدیدی برای نفوذ این بلای خانمان سوز در
میان جوانان ایران هستند.
به همین دلیل، باید با اقدامی همه جانبه از سوی دستگاهها و نهادهای مسئول
بیشتر از گذشته خانوادهها و جوانان را از خطرات و عواقب مخدرهای صنعتی
آگاه کرد و شرایط و امکان بازگشت افرادی را که در این دام گرفتار شدهاند
هرچه سریعتر با تدارک تسهیلات کافی و مشوقهای قابل اجرا فراهم کرد.» در
همین دو سال اخیر 70 تا آشپزخانه تولید شیشه هم کشف و تعطیل شده. طبق قانون
حمل بیشتر از 30 گرم مخدر شیشه اعدام دارد.
علی سیفاللهی