ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یک فرهنگ لغات پر و پیمان از مجموعه اصطلاحات و جملههایی که همهمان در سالهای مدرسه از معلمهایمان شنیدهایم
۱. آخرشم هِیچی نمیشید. باید برید کهنه بشورید: عبارتی مخصوص کلاسهای دختران. «تنبلای بیسُواد». بعضی معتقدند «زمزمه محبتی» که شاعر گفته، چیزی در همین مایهها بوده است. امروزه با اختراع پوشکهای «های بیبی» و «پنبه پیچ»، جمله از حیز انتفاع ساقط شده است.
۲. آروم هر کی کار خودشو بکنه تا زنگ بخوره: معلمها هم خسته میشوند. موقعیت دو سر بُرد. من راضی، تو راضی. آرامش ِ فعالیتهای منتهی به خوردن زنگ در سه گونه «بیصدا» (مثل نقطهبازی)، «کمصدا» (گل- پوچ، فوتبال دستی) و «پرصدا» (تعریف صحنههایی از فداکاریهای بَسَنتی برای نجات ویجی از دست جبارسینگ سفاک) قابل دستهبندی بود.
۳. از هیکلت خجالت بکش: «به طور ویژه برایت متاسفم». عتابی تحقیرآمیز برای دانشآموزی که وضعیت تحصیلی خوبی نداشت و از او توقع میرفت سطح نمرات و سایز شلوارش با هم متناسب باشند. احتمالا احمد ایراندوست، حسین رضازاده و حامد حدادی بسیار با این عبارت مورد شماتت قرار گرفته باشند.
۴. اگه این دانشآموزه، شماها چی هستین؟: روشی مستقیم برای معرفی الگوی مطلوب دانشآموزی. پرزنتِ «بچه خوبه». سوالی که جز سکوت مطلق پاسخی نداشت، هر چند در دلها به حرفهای غیر قابل انتشاری منتهی میشد.
۵. اگه بچه خودمم بود، همین کارو میکردم: «بخور، حقته»، یا «بنویس، زیاد نیست». عبارتی که به جهت کاهش عذاب وجدان مجری قبل از اعمال قانون برای تنبیهی ننگین یا تکلیفی سنگین گفته میشد و به مخاطب اطمینان میداد: «نگران نباشد، تبعیضی در کار نیست». کمتر معلمی برای اثبات صحت و سقم این ادعا، در بوته آزمایش قرار گرفت.
۶. الان فقط نگاه کنین، بعد وقت میدم بنویسین: جلوهای از روشهای آموزشی نوین که بر «تفکر» بیش از «کتابت» تاکید داشت. در این موقعیت اکر کسی دست به قلم میبرد، خونش مباح بود؛ بلافاصله با سوال «رضایی اصلا تو فهمیدی این چیه که داری مینویسی؟» مواجه میشد و ناگزیر بود چون گاوی که حین چَرا در مَرغزار، گیج و گنگ به عبور پرسروصدای قطاری از خطآهن می نگرد، ساکت و صامت (|:) به چهره معلمش خیره شود و منتظر عبور سنگین ثانیهها باشد.
۷. امروز، هم درس میدیم هم درس میپرسیم: به پایان سلام کن. هفته خوبی را برای شما آرزومندیم. خوشمزهبازی مفرط در کله سحر شنبههای لعنتی. جملهای که در پاسخ «آقا اجازه، درس میپرسین امروز؟» گفته میشد و معلمی که این عبارت را –با تاکید روی «هم»ها- ادا میکرد،از سیاره دیگری به این کره خاکی آمده بود.
۸. اون چیه تو دستت؟: «You’re under arrest, Sir/Ma’am»، «بازی دیگه تموم شد؛ مچ تو گرفتم». کشف تکه کاغذ مچالهای که مخفیانه دست به دست میگشت، خندههایی ریز و نخودی به همراه داشت و چیزی بیشتر از یک شوخی رکیک یا بیمزه، یا نهایتا کاریکاتوری سرسری از معلم نبود؛ هرچند به مثابه یک دسیسه از پیش طراحی شده با آن برخورد میشد.
احسان عمادی، بیشتر از ۵۰ کلمه و ترکیب دیگر را در مجله فهرست کرده!
خواندن این پرونده ویژه را از دست ندهید.
همشهری جوان ۳۷۷