ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فوت کوزهگری فیلمنامه نویسی پیمان و مهراب چیست که اغلب کارهای کمدیشان موفق از آب درآمده؟
از حدود ۲۰ سال پیش که مجموعههای آیتمی شبانه در تلویزیون باب شد، تا وقتی که تغییر فرم داد و به سریالهای کمدی ۹۰ شبی رسید، ویژگیهایی که قرار بود باعث جذابیت مجموعهها –در هر دو فرمش- باشد، دچار تغییراتی شده است. ویژگیهایی که در یک دوره از خلاقیتهای ریز و درشت ریشه گرفتند، پخته شدند، سر و شکل پیدا کردند و باعث اوج گرفتن سریالها شدند. ویژگیهایی که مثل هر عنصر دیگری در نمایش، یک روز به ته خطشان رسیدند و تمام شدند. ویژگیهایی که حالا از شدت استفاده، نخنما شدهاند و میتوانند علیه جذابیت هر ایدهای عمل کنند و نتیجهاش را در اغلب طنزهای روتین شبانه این اواخر میتوان دید. در این مسیر سربالایی و سرپایینی اما کارهایی هم بودند که اجازه ندادند ویژگیهای خلاقانهشان ته بکشد. کارهایی که با نگاه به تیتراژشان اسم دو نفر دستمان میآید: پیمان و مهراب قاسمخانی. ویژگیهایی که میخواهیم مرورشان کنیم و رمز موفقیت قاسمخانیها را پیدا کنیم.
موقعیتهای تازه
پیمان و مهراب آفت «تکرار» را خیلی خوب میشناسند. میدانند که یک موقعیت هرچقدر جذاب باشد و اشتیاق بیننده را برای تماشایش تحریک کند، فقط تا چند وقت «تازگی» دارد. بنابراین از خطر «سراغ موقعیتهای جواب پسداده رفتن» فرار میکنند و برای قصه و شخصیتهایشان دنبال موقعیتهای جدید میگردند. موقعیتهایی که در نگاه اول، شاید برای نوشتن فیلمنامه یک درام هم پیچیده و سخت به نظر برسند. موقعیتهایی مثل یک ساختمان پزشکان، یک شرکت خصوصی ساده یا یک روستا (که شرح بیشترشان را در ستون روبهرو میخوانید). هنر قاسمخانیها اینجاست که خودش را نشان میدهد. آنها موقعیتها و شخصیتهایشان را تنیده درهم انتخاب میکنند و تا جایی که یک ذهن خلاق میتواند، به جزئیات و قابلیتهایش پر و بال میدهند. همین میشود که میتوانند در فضای یک شرکت خصوصی با محوریت کارمندهایش (در «پاورچین») کلی اتفاق تازه و جذاب به وجود بیاورند یا در یک ساختمان پزشکان ساده، با نشان دادن جزئیات روزمرهای که در مطب هر دکتری اتفاق میافتد، یک مجموعه موفق بسازند.
پرداخت دقیق کاراکترها
جز موقعیتهای نو، شخصیتهای پرداخته قاسمخانیها هم تر و تازهاند. آنها آدمهای قصههایشان را از فضا نمیآورند (البته جز در «مسافران»!)، بلکه سراغ آدمهایی میروند که پیش از این، کمتر دستمایه درام یا کمدی قرار گرفتهاند. شخصیتهایی که لزوما در معرفی اولیهشان جذابیت خارقالعادهای ندارند اما پرورشدهندههایشان میدانند این شخصیتهای نه چندان پیچیده را در چه موقعیتهایی و در کشمکش با چه شخصیتهایی قرار دهند که کمدی خلق شود. مثل همین دزدهای سریال دزد و پلیس که یک جفت سارق سادهاند اما از دسترفتن حافظه یکیشان درکنار خنگ بودن دیگری، موقعیتها و کمدیهای ریزی خلق میکند.
آشنایی با طنز روز دنیا
اگر یکی دوتا از مصاحبههای هر کدام از برادران قاسمخانی را خوانده باشید، دستتان میآید که هیچکدامشان از دیدن سریالهای روز دنیا غافل نیستند. کمدی و درام و جنایی هم فرقی نمیکند. البته این بهروز بودن هیچوقت باعث کپیکاری عین به عینشان از کارهای موفق روز نشده. برعکس، در بیشتر فیلمنامههایشان ایدههای نو و موفق را به شدت ایرانیزه کردهاند؛ مثلا اگر در مجموعههای کمدی موفق دنیا (مثل «دوستان») اغلب شخصیتها باهوشند و با ذکاوت و طنازیکلامشان، تماشاگر را غافلگیر میکنند و میخندانند، شخصیتهای جذاب مجموعههایی مثل ساختمان پزشکان، شبهای برره یا همین دزد و پلیس که بار اصلی کمدی قصه را به دوش دارند، عادی و حتی گاهی خنگ و دستو پا چلفتیاند. این آدمها گرچه تکیهکلامها یا رفتارهای طنزآمیز دارند اما سطح شوخیهایشان مطابق با ظرفیت و سلیقه عمومی مخاطبان تلویزیون خلق شده. مخاطبی که شاید حوصله ندارد در یک مجموعه کمدی شبانه، طنز پیچیده شده در تکیه کلامهای روشنفکری را کشف کند و به آنها بخندد. به همین دلیل هم عموم مخاطبین با کاراکترهای شبهای برره و پاورچین بیشتر از کاراکترهای ساختمان پزشکان و مسافران همدلی و همراهی میکنند.
نبودِ شوخیهای اساماسی
در فیلمنامهای که پای آن اسم یکی از قاسمخانیها نوشته شده، ردپای اندکی از شوخیهای پیامکی پیدا میشود. شوخیهایی که دستمایه خیلی از آثار کمدی تلویزیونی و سینمایی این روزهاست اما از شدت پرداخت بیخلاقیت، نه تنها خندهدار نیستند که گاهی به بینمکی مفرط هم میرسند. در قاسمخانیسم(!) اما کمدیهای کلامی ابداع میشوند و اگر در شرایطی به اتفاقی روزمره هم کنایه بزنند، برای این کنایه جای خوبی در فیلمنامه در نظر گرفته شده است. به عبارتی، شوخیهای کلامی در این فیلمنامهها هدفدار و بهجا هستند و کمتر به یک تکهپرانی ساده برای خنداندن مخاطب تبدیل میشوند.
بازیگرهای کلیشه نشده
تنها ویژگی غیرمکتوب (به معنی ویژگیای که لزوما در فیلمنامه نوشته نمیشود) در کارهای برادران قاسمخانی، بازیگرهایی است که برای شخصیتهایشان انتخاب میکنند. بازیگرهایی که البته با نظر کارگردان و تهیهکننده انتخاب میشوند اما انگار در زمان نوشتهشدن فیلمنامه هم به آنها فکر شده است. بازیگرهایی که یا کمتر دیده شدهاند و برای مخاطب تازگی دارند (مثل بهنام تشکر در ساختمان پزشکان یا حسن معجونی در مسافران) یا برایشان در یک کمدی شبانه نقش و شکل و شمایل تازهای در نظر گرفته شده (مثل هومنبرقنورد، شقایق دهقان و حمید لولایی در دزد و پلیس ). انتخابی که هم موفقیت کار را تضمین میکند و هم بازیگر را از تکرار و در کلیشه ماندن نجات میدهد.
ادامه این پرونده خواندنی به همراه گفت و گویی جذاب با
مهراب قاسم خانی و شقایق دهقان
در شماره ۳۸۳ همشهری جوان
محبوبه افتخاری
میشه شماره 379 مجله ی همشهری را برای دانلود بزارید ممنون میشم...