همشهری جوان/شماره 387/سید عماد حسینی-مهران باقی
همه ما بیتعارف بودن عادل در برابر اصحاب قدرت فوتبال را بارها ستودهایم و از اینکه بوکسور لاغراندام ما به مدد هوش و ذکاوتش بارها آن دسته از مدیران و اصحاب نالایق ورزش را با ضربات کاریاش ناکاوت کرده لذت بردهایم. اما آیا عادل همیشه این روال را در چارچوب قوانین مسابقه ادامه داده است؟ اینجا سعی کردیم چند تایی از مهمترین مجادلات یا برنامههای یک سال اخیرش را بررسی کنیم و ببینیم آیا نمیشد در بعضی از این بزنگاهها طور دیگری رفتار کرد که بدون کم شدن رویه جذابیت یا چالش برنامه، به چارچوبهای منصفانه هم بیشتر پایبند ماند؟ (طبعا این مثالهای محدود، فهرست کاملی از تمام اتفاقات افتاده از این جنس نیست.)
عادل و امیر قلعهنویی- خرداد 1390
رابطه این دو نفر به قول خود فردوسیپور همیشه سینوسی بوده. گاهی بالا و
گاهی پایین اما در عین حال هیچ وقت به طور کامل قطع نشده و دو طرف به صورت
زیر پوستی(!) و دورادور از هم حساب بردهاند. اما در خرداد ماه 90، قضیه
کمی متفاوت بود؛ قلعهنویی در کسوت مربی تیم قهرمان لیگ به نود رفت. آن هم
با یک قهرمانی قاطع با تیم آماده و محبوب سپاهان. بنابراین ژنرال (فارغ از
اینکه رفتارهایش مورد پسند ما باشد یا نه) حکم نماینده تیم شایسته اصفهانی
را داشت، عادل اما بعد از اندکی صحبت در مورد مسائل فنی، اختلافات گذشته را
مجددا آشکار کرد و با بیرون کشیدن تصاویر آرشیوی قدیمی به انتقاد از
رفتارهای قلعهنویی پرداخت.
چه میشد کرد/ نکرد:
فارغ از اینکه دل خوشی از برخوردهای «علی پروین»گونه قلعهنویی داشته باشیم
یا نه، آن شب وقتی او به عنوان ستاره اصلی تیم اول لیگ برتر به برنامه
آمده است، میشد با او از در مدارا (و مهمتر از آن، تحسین و تمجید) بیرون
آمد و شیرینی قهرمانی بر حق سپاهان را با این جدال شخصی و بازگشایی پرونده
مسائلی که بعضا در نودهای پیشین به تفصیل درباره آن سخن گفته شده بود، بر
هواداران این تیم تلخ نکرد. امیر آن شب با برگ برندهای به نام «قهرمانی»
به نود رفته بود و کفه این مجادله بینتیجه از پیش به نفعش سنگینی میکرد.
(نظیر این اتفاق، -حالا نه به صورت رفتن سراغ انتقادهای گذشته، بلکه در
قالب گیر دادنهای بطئی و قطعی و با طرح سوالاتی که با «قبول داری...» شروع
میشود- وقتی مهمان برنامه، بازیکن تازه درخشیده جوانی از لیگ برتر است هم
بارها در نود تکرار شده و میشود. اینکه مهمانی که قرار است قهرمان برنامه
باشد، در معرض چالش ناگهانی و بعضا پرخاشگرانه و بیانصافانه قرار بگیرد.)
عادل و محمد نصرتی-آبان ماه 1390
بحث مربوط به حرکات زشت منجر به محرومیت محمد نصرتی و شیث رضایی هنوز از
یاد کسی نرفته است. نصرتی و شیث بعد از آن اتفاقات مورد هجمهای بسیار
سنگین و قابل انتظار از سوی رسانهها و افکار عمومی واقع شدند. کمیته
انضباطی، محرومیت و جریمههای سنگینی برای این دو بازیکن در نظر گرفت و همه
جا صحبت از این اتفاق بود. مطابق انتظار، نود هم بحث مفصلی درمورد این
اتفاق به راه انداخت؛ آن هم در روزهایی که وضعیت روحی این دو بازیکن (خصوصا
محمد نصرتی که سابقه حاشیه و بداخلاقی نداشت) بسیار آشفته و درهم ریخته
بود. در واقع در شرایطی که نصرتی چند باری از انجام آن حرکات ابراز ندامت
کرده بود و اهالی فوتبال هم با نگاشتن و امضای نامهای خواهان گذشت مردم و
مسوولان از وی شده بودند، عادل بار دیگر فیتیله این اتفاق را بالا کشید و
حساسیت قضیه را مجددا شعلهور کرد.
چه میشد کرد/ نکرد:
آش آنقدر شور و چرب بود که نیازی به اضافه کردن ادویه و روغن
لازم به نظر نمیرسید. اما وقتی بعدا به حالت بغض در مصاحبهای گفت که
فردوسیپور نابودش کرده حرفهایش قابل تامل به نظر میآمد. در اولین
برنامهای که به بررسی این مساله میپرداخت، حمید صدر روی خط تلفن با لحنی
متاثر برای سرنوشت تلخ بازیکنان خاطی که به نظر او قربانیان مساله بودند
ابراز تاسف کرد و درکنارش، رسانهها (از جمله همین نود) را به خاطر غفلت از
فرهنگسازی در پیش آمدن این ماجرا مقصر دانست. عادل نیز با او همراه و
همزبان شد، اما درست چند دقیقه بعد هنگام گفتوگو با سرپرست پرسپولیس، به
شیطنت و خنده یکی از آن «خودجوش»های معروفش را درباره تکرار این حرکت در
زمان دیگری از همان مسابقه به زبان آورد تا لابد گل خنده را بر لب مخاطب
پای صفحه بنشاند. با این تناقض آشکار در گفتار و رفتار آن هم در این فاصله
زمانی کوتاه، تصور اینکه همدلی کلامی عادل با صدر صرفا از جهت فرمالیته
بوده، خیلی دور از واقعیت نیست.شاید هدف فردوسیپور از مطرح کردن ماجرای
نصرتی شکستن یک تابو و بازگرداندن او به زندگی بود. به هر حال برنامه نود
به عنوان یک برنامه تلویزیونی در مورد او حرف زد و تابو را شکست اما آن حسی
که در پایان برنامه به بیننده منتقل میشد نابود شدن نصرتی بود.
عادل و حمید استیلی-آبان ماه 1390
تیم استیلی تا قبل از شاهکارهای تیم فعلی ژوزه، یکی از بدترینهای تاریخ
پرسپولیس بود. کسب نتایج ضعیف در لیگ و باختهای پیاپی به پرویز مظلومی و
استقلال، کاسه صبر هواداران را لبریز کرد و باعث شد غدد مترشحه در گوشه چشم
حمید خان که بعد از زدن گل قرن او به آمریکا در ملاءعام فعالیت نکرده بود،
دوباره دچار التهاب شود و استیلی روی نیمکت پرسپولیس اشک بریزد. موضوع
برنامه نود درباره مقصر نتایج ضعیف پرسپولیس بود و مطابق انتظار گزینه
استیلی بیشترین حجم پیامکها را به خودش اختصاص داد. سرمربی احساساتی روی
خط آمد و از فردوسیپور گلایه کرد، عادل هم متقابلا با ادای این جملات و
کنایهها به او تاخت: شما در جریان مذاکره باشگاه با چهار مربی خارجی قرار
دارید یا نه؟ شما با واژهای به نام استعفا آشنا هستید یا نه؟ آیا اصلا به
آن فکر میکنید؟!
چه میشد کرد/ نکرد:
هر آدم عاقلی میدانست دیر یا زود کار استیلی با سرشکستگی تمام روی نیمکت
قرمزپوشان تمام است. قبول که او با سخنانی فرافکنانه خواست عادل را مقصر
حواشی پیش آمده جلوه دهد اما مجری نود با هوشمندی بیشتر میتوانست با کمی
خویشتنداری از کنار این آخرین دست و پا زدنهای مربی در حال غرق بگذرد.
اگر فردوسیپور مقابله به مثل نمیکرد و چنان لگدهای دردناکی را در قالب
کنایههای نیشدار نثارش نمیساخت، قطعا خودش پیروز اتفاقات آن شب میشد و
استیلی در نزد افکار عمومی احساساتزده ایرانیان، مظلوم جلوه نمیکرد. این
ماجرا در مصاحبه حضوری عادل با استیلی به شکلی شدیدتر تکرار شد. برخوردهای
پرخاشگرانه و هجومی فردوسیپور (از لحاظ لحن و ادبیات، نه از جهت محتوای
حرفها) و زیرکی استیلی در مظلومنمایی باعث شد خیلی از مخاطبین –به خصوص
آنها که از ریز وقایع مطلع نبودند- دلشان برای سرمربی سابق بسوزد و از این
همه فشار در یک برنامه زنده به او خشنود نباشند. آن هم در حالی که استیلی
بیتردید صددرصد مقصر بود و این مساله جای گفتوگو نداشت. برخورد
غیرحرفهای عادل –که به جای نشستن در جایگاه مجری و پاسخ خواستن از مهمان،
در جای قاضی نشسته بود و مهمان را محاکمه میکرد- لااقل در ذهن برخی
بینندهها نتیجه معکوسی به جای گذاشت.
عادل و مهدی مهدویکیا- آبان 1391
مهدویکیا بعد از نمایش موفقیتآمیزش در هفتههای اخیر در لیگ به عنوان
بازیکن برتر پرسپولیس برای چندمین بار به نود دعوت شد و گفتوگوی دلپذیری
با فردوسیپور انجام داد و درمورد کل خاطرات فوتبالی خودش صحبت کرد. اما
عادل که دوست داشت از این بازیکن همیشه آرام و تا حد ممکن بیحاشیه هم
سوژهای جنجالی در بیاورد، نوار یکی از مصاحبههای تند مهدی با برنامه نود
(بعد از جام ملتهای آسیای 2000 لبنان) را از آرشیو بیرون کشید. مهدویکیا
-احتمالا در یکی از معدود دفعات عصبانیت در عمر فوتبالیاش- ، به شدت به
جلال طالبی و اسماعیل حلالی تاخته بود.
چه میشد کرد/ نکرد:
همزمان با اینکه این مصاحبه قدیمی روی آنتن بود، دوربین برنامه داشت عادل و
مهدی را نشان میداد که در استودیوی نود رو به السیدی نشستهاند و
مصاحبه را تماشا میکنند. در اواخر این قسمت، به وضوح معلوم بود که
مهدویکیا از پخش مصاحبه قدیمیاش معذب شده و حتی آرام به فردوسیپور گفت:
«قطعش کن». آیا برای این سوال که «چه دلیلی برای پخش مجدد این مصاحبه بعد
از 12 سال و در منگنه قرار دادن بازیکن بیآزاری مثل مهدویکیا احساس
میشد؟» پاسخی وجود دارد؟ آیا قرار بود نیمه پنهان آقای شماره دو افشا شود؟
آیا قرار بود حقایق ناگفتهای را از گذشته بدانیم؟ یا صرفا میخواهیم از
دل یک گفتوگوی شیرین و سرخوش، باز هم چالش کاذب و جذابیت به هر قیمتی
ایجاد کنیم؟
عادل و انتخابات هیات فوتبال- آبان 1391
یکی از نقاط عطف برنامه نود پیگیری مصرانه و شجاعانه جریان تخلف آشکار
در انتخابات هیات فوتبال استان فارس بود. این پیگیری که به ابطال این
انتخابات انجامید تحسین بحق، بهجا و تمامعیار جامعه بینندگان نود را در
برداشت. اما در آیتم دوربین نود دو هفته پیش و در خلال بحث در مورد همان
انتخابات، تصویری از مدرک تحصیلی یکی از روسای فوتبال استان کرمانشاه
رونمایی شد که نشان میداد فرد مذکور علیرغم شش ترم مشروط شدن، توانسته
مدرکش را از دانشگاه محل تحصیلش بگیرد و اخراج نشود. مدارک ارائه شده
جزئیات بیشتری هم داشت.
چه میشد کرد/ نکرد:
فاش کردن اینکه شخصی مدارک تحصیلی مورد نیاز برای سمتی که در آن
اشتغال دارد را نداشته و بدون صلاحیت روی صندلیاش نشسته، در حوزه رسانهای
اقدامی حقیقتجویانه و قابل ستایش است اما ریز شدن تا این حد بر جزئیات
مساله، که از محکوم کردن فرد خاطی و مسوولان بالا دستیاش میگذرد و به
تحقیر او نزد خانواده، اطرافیان و اجتماع میرسد، شرط انصاف نیست. رفتاری
که به «زردی» پهلو میزند و از برنامهای که اعتبارش به این قبیل اخبار
وابسته نبوده و نیست، انتظار نمیرود. البته چنین افشاگریهای دقیقی حتما
دل عدهای را خنک میکند و برای صحبتها و متلکهای فردای مدرسه و دانشگاه و
محل کار سوژه داغی بهشان میدهد اما آیا خود عادل از تهیه نود به دنبال
چنین هدفی است؟