همشهری جوان/شماره 399/لیدا هادی
دست آخر دانشگاه هنریش هین دوسلدورف بالاخره نظر قطعیاش را داد و آنا شافان وزیر آمورش آلمان را سکه یک پول کرد. شافان که تا ماه پیش با مدرک دکترایش حسابی در میان وزرای کابینه آنگلا مرکل بروبیا داشت، حالا باید بدون مدرک تحصیلیاش سر کند. برای اینکه دانشگاه هنریش هفته گذشته مدرک دکترای او را پس گرفت.
رسوایی بزرگی که خانم وزیر میانسال را با آن همه
ابهت و نزدیکی به صدر اعظم مجبور به استعفا کرد. چند وقت پیش بود که دو سه
نفر از دانشجویان دانشگاه دوسلدورف با مطرح کردن موضوعی عجیب غوغا به پا
کردند. آنها مدعی بودند که خانم شافان در نوشتن رساله دکترایش دست به سرقت
علمی زده و حجم زیادی از آن را از روی دست باقی رسالههای موجود در
کتابخانه این دانشگاه نوشته.
با ادعای دانشجوهای گمنام مسوولان دانشگاه هم بیکار نماندند و بعد از مدتها بررسی رساله خانم دکتر به این نتیجه رسیدند که دکترای او هیچ ارزشی ندارد. برای اینکه او برای نوشتناش فقط از اینترنت و رساله بقیه کپیبرداری کرده و خودش یک قدم برای تحقیق برنداشته. شافان که روزی یکی از نزدیکترین دوستان آنگلا مرکل به حساب میآمد.
بعد از رو شدن دستش دیگر روی چشم توی چشم شدن با صدر اعظم را نداشت. به خصوص اینکه مرکل این روزها دارد خودش را برای دوره سوم صدر اعظمی آماده میکند و افتضاح وزیرش میتواند برایش حسابی بد تمام شود. برای همین هم شافان استعفانامهاش را تقدیم صدراعظم کرد و در کمال ناباوری از طرف مرکل هم تایید شد.
شافان در حالی این روزها
انگشتنمای خاص و عام در آلمان شده که خودش اصلا ادعای دانشگاه هنریش هین
را قبول ندارد و میگوید حتی اگر یک روز هم به عمرش باقی مانده باشد به
آنها ثابت میکند که بیخود و بیجهت مدرکی را که او ۳۳ سال قبل به زحمت به
دست آورده بود، از او پس گرفتند.
خوش پوش متقلب
اشرافزاده
آلمانی را خیلیها دوست داشتند. هم خوش پوش بود و هم تحصیلکرده. دو معیاری
که برای آلمانیها ارزش زیادی داشت. کارل تئودور تشو گوتنبرگ وزیر دفاع
آلمان درست زمانی از برج عاجاش پایین آمد که آنگلا مرکل امیدهای زیادی به
او داشت. او که در سال ۲۰۱۰ به عنوان مرد سال مجله فوکوس انتخاب شده بود،
زمانی محبوبترین سیاستمدار آلمان بود اما فقط به خاطر یک اشتباه مجبور به
کنارهگیری از وزارتش شد.
روز ۱۶ فوریه سال ۲۰۱۱ بود که همه چیز برای گوتنبرگ زیر و رو شد. گزارش روزنامه «زوددویچه» آلمان همه رشتههای وزیر دفاع را پنبه کرد. در این گزارش یک استاد حقوق مسالهای را درباره وزیر دفاع مطرح کرده بود که باورش برای مردم آلمان سخت بود. «بخشهایی از رساله دکترای حقوق وزیر دفاع آلمان رونویسی مقالهها و دیگر کارهای علمی و البته بدون ذکری از منابع است.»
گویا وزیر دفاع که پایاننامهاش در سال ۲۰۰۷ موفق به اخذ بهترین نمره از دانشگاه بایروت شده بود، برای نوشتن رسالهاش نیم نگاهی هم به باقی مقالهها داشته و از آنها هم استفاده کرده؛ بدون اینکه نامی از نویسنده اصلی مقالهها بیاورد. غوغا به پا شد؛ آن هم درست زمان برگزاری انتخابات پارلمانی آلمان.
آنگلا مرکل که چشم امیدش به گوتنبرگ و ژست سیاسی او بود، در بد مخمصهای افتاد؛ آنقدر که دیگر نتوانست کاری کند و در بیانیهای اعلام کرد که قضاوت را به مسوولان دانشگاه بایروت میسپارد و از آنها میخواهد که تکلیف این قضیه را روشن کنند. بررسی ادعای سرقت علمی آقای وزیر ماهها طول کشید.
دانشگاه بایروت برای اینکه آلمان به بحران کشیده نشود، تا جایی که میتوانست ماجرا را کش داد و اعلام نتیجه را عقب انداخت اما اپوزیسیون آلمانیها که به موقعیت خوبی برای کوبیدن مرکل و وزرایش دست پیدا کرده بودند از پیگیری قضیه دست نکشیدند. آنها آن قدر ماجرا را شلوغش کردند که دست آخر به نتیجه دلخواهشان رسیدند.
بعد از مدتها تظاهرات و اجتماعهای
دانشجویی دست آخر گوتنبرگ به جرمش اعتراف کرد و آن را بدترین لحظه
زندگیاش نام برد. او اپوزیسیون را به خواستهاش رساند. هم عنوان دکترایش
را پس داد و هم پست وزارتش را!
کوزهگر افتاد تو کوزه
برای
مسوولان شبکه خبری سی ان ان دیگر بدتر از این نمیشد. اینکه مشهورترین
مجری این شبکه دست به یک سرقت مطبوعاتی زده باشد. آنها بعد از مدتها
فهمیده بودند که فرید زکریا گزارشگر معروف مجله تایم و مجری شبکه خبریشان
در نوشتن مقالهای جنجالی، از دو سه پاراگراف مطلبی از مجله نیویورکر
استفاده کرده، آن هم بدون اینکه لبتر کند و به کسی در این باره حرفی بزند.
این مساله را اولین بار دو سه نفر از رقبای زکریا در روزنامه واشنگتن پست فهمیدند. زکریا تازه ستون ثابتی در واشنگتن پست گرفته بود و داشت حسابی برای خودش جولان میداد که خبر سرقت ادبیاش حسابی کار و بارش را کساد کرد. خبر دزدی زکریا که پخش شد، اول از همه تایم و سیانان موضع گرفتند و گفتند تا یک ماه زکریا حق نوشتن هیچ مطلبی را ندارد تا تکلیفش روشن شود.
بعد هم واشنگتن پست او را اخراج کرد. البته زکریا هم بلافاصله بعد از انتشار خبر دزدیاش بیهیچ عذر و بهانهای به اشتباهش اعتراف کرد و گفت که فقط میتواند از خوانندههای نوشتههایش عذرخواهی کند. بنا به اعتراف زکریا، مقاله او که با عنوان «کنترل اسلحه» در مجله تایم منتشر شده بود شامل چند پاراگراف از یک مقاله دیگر به قلم «جیل لپور»، تاریخ نویس و استاد دانشگاه هاروارد بوده که دو سه ماه پیش از آن در مجله نیویورکر منتشر شده بود.
خانم لپور، در مقالهاش نوشته بود: «مقررات ممنوعیت حمل اسلحه، در سال ۱۸۱۳ در کنتاکی و لوییزیانا تصویب شد و طولی نکشید که باقی ایالات هم از این مقررات پیروی کردند. مقررات مشابهی هم در تگزاس، فلوریدا و اوکلاهما به تصویب رسیدند...» زکریا همین یک پاراگراف ساده را برداشته بود و با تغییر دو سه تا فعلش آن را لابهلای مطلب خودش جا داده بود که دستش رو شد.
هر چند که خیلیها هنوز معتقدند مقاله زکریا با نوشته خانم تاریخ نویس فقط یک همسانی نوشتاری داشته اما سیانان با مجازات یک ماه تعلیقاش بدجوری آقای گزارشگر را نقره داغ کرد. آنقدر که این روزها هر نوشته زکریا اول از طرف چند ویراستار کنترل میشود و بعد به چاپخانه میرود! البته مساله فقط همین نیست.
فرید زکریا از اعضای هیاتمدیره دانشگاه ییل آمریکاست و طبق قانون این دانشگاه هرگونه اقدام به سرقت ادبی از طرف دانشجویان، به اخراج آنها منجر خواهد شد. حالا مساله اینجاست که اقدام به سرقت ادبی از طرف استادان به چه واکنشی منجر میشود؟
متن کامل این مطلب را میتوانید در شمارهی399 مجلهی همشهری جوان بخوانید.