ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
برای من خیلی جالب است که ما ایرانیها اصولا برعکس غربیها خیلی آدمهای مهاجری نیستیم و نبودیم. مهاجر را میخواهم با یک لفظ دیگر ببینم؛ به طور سنتی در جامعه ما خیلی دوست ندارند جایشان را عوض کنند. حتی ما میبینیم گاهی در یک محله، 40-30 سال زندگی میکنند. وقتی با اهالی و کسبه و بازار آن محل خو میگیرند، احساس خوشی ندارند که بروند جای دیگری و از صفر شروع کنند و ناشناخته باشند تا بقیه بیایند آنها را بشناسند و بالعکس. اینجاست که آدم باید فکر کند واقعاً چرا جوانهای ما به ویژه برای تحصیل کردن به فکر تغییر مکان میافتند. احتمالا از محیطی که در آن زندگی میکنند نارضایتی دارند. این نارضایتیها میتواند اقتصادی، اجتماعی و احترام باشد. البته پای مسائل مختلف سیاسی و پارامترهای خانوادگی هم در میان است.
ما یک مشکل فرهنگی در جامعهمان داریم که هر وقت بحث از نخبگان و مغزها میشود، یک دفعه همه احساس میکنند که همه تحصیل کردهها چنین شرایطی دارند. اینها آن آدمهای لبه تیز فارغالتحصیلان هستند که تعدادشان در کشور زیاد نیست. اینها معمولا آدمهای پرتوقع و پرادعایی هم نیستند. اینها معمولا افرادی متواضع هستند که احساس میکنند باید به آنها احترام گذاشته شود و شرایط کاری مناسبی برای آنها فراهم بشود، به حرفهایشان توجه شود و سیاستمدارهای کشور آنها را درک کنند. نیازهای اینها را از بعد علمی، فناوری و تجهیزاتی برای پیاده کردن ایدههایشان درک بکنند. اینجاست که میتوانیم آنها را نگه داریم.
به نظرم برای آنهایی که رفتهاند خیلی نمیشود کاری کرد. باید ببینیم چگونه میتوانیم از آنها در آن کشورها به نفع منافع کشور استفاده کرد. ولی باید نگران آنهایی باشیم که هنوز نرفتهاند ولی در سرهایشان دارند یک چیزهایی را میپرورانند. باید شرایط را برای آنها مهیا کنیم که جلوی خسارت را هر کجا بگیریم منفعت است.
*معاون سابق آموزشی دانشگاه صنعتی شریف