همشهری جوان/شماره 387
برای
پشتیبانگیری از سیستم، آرشیو کردن فیلم و موزیک یا جابهجایی حجم زیادی
از اطلاعات،هاردهای قابل حمل بهترین گزینهاند. البته شاید فلشدیسکها
خیلی قابلحملتر باشند اما مشکل اینجاست که آنها فقط تا 128 گیگابایت
ظرفیت دارند، یا اگر با ظرفیتتر هم باشند، به ازای هر گیگابایت باید کلی
پول پیاده شوید. وبسایت سینت چندهارد اکسترنال را مقایسه کرده که هر
کدامشان به ازای هر گیگابایت، تقریبا 270 تومان قیمت دارند. ضمنا همهشان
برای ارتباط از پورت USB 3 استفاده میکنند که یعنی در مقایسه با
همخانوادههای USB 2شان سریعترند. مقایسه کلی را اینجا بخوانید و اگر
دنبال نسخه دقیقترش هستید، به این لینک سر بزنید:
http://tinyurl.com/d2uvs4y
راحتی جابهجایی
مقایسه
بین پنج مدل Rocstor Lancer LX 500 گیگابایتی،Seagate GoFlex Satellite
Mobile Wireless Storage 500 گیگابایتی، Seagate Slim 500 گیگابایتی،
Western Digital My Passport
2 ترا بایتی و Western Digital My
Passport Edge 500 گیگابایتی انجام شده. هرچند اغلب ما عادتداریم که هارد
را همراه لپتاپ حمل کنیم اما اگر به جمعوجور بودن دستگاه اهمیت میدهید،
بدانید که همه این مدلها تقریبا هماندازهاند و به راحتی در جیب کت جا
میشوند، اما مایپسپورت اج و سیگیت اسلیم از بقیه کمی باریکترند. مای
پسپورت معمولی با حافظه دو ترا بایتیاش کمی ضخیمتر است، گوفلکس ستلایت
هم از همه ضخیمتر است و این موضوع از داشتن باتری و شبکه وایفای داخلیاش
نشات میگیرد. لنسر الایکس هم جزو دسته ضخیمهاست اما محکمتر و با
دوامتر است و ضمنا جدا از USB 3، پورت FireWire 800 دارد.
سرعت انتقال اطلاعات
همه
این هاردها در آزمایشهای ترکیبی انتقال فایل و فولدر نتایج تقریبا
یکسانی داشتهاند اما دستگاههای وسترن دیجیتال با حدود سرعت 6 مگابایت بر
ثانیه از بقیه جلوترند. از طرف دیگر سیگیت گوفلکس در رقابت با دستگاههای
دیگر هنگام انتقال فایلهای خیلی حجیم کمی کندتر میشود، اما توانایی
استریم فایلهای صوتی و تصویری به وسیله وایفای چیزی است که رقبا ندارند.
ضمنا فراموش نکنید که به هر حال سرعت همه این دستگاهها از سرعت هاردهای
USB 2 که تا پیش از این داشتهاید بیشتر است، به شرطی که کامپیوتر مبدا و
مقصد هم از USB 3 پشتیبانی کنند.
همشهری جوان/شماره 387/سید عماد حسینی-مهران باقی
همه ما بیتعارف بودن عادل در برابر اصحاب قدرت فوتبال را بارها ستودهایم و از اینکه بوکسور لاغراندام ما به مدد هوش و ذکاوتش بارها آن دسته از مدیران و اصحاب نالایق ورزش را با ضربات کاریاش ناکاوت کرده لذت بردهایم. اما آیا عادل همیشه این روال را در چارچوب قوانین مسابقه ادامه داده است؟ اینجا سعی کردیم چند تایی از مهمترین مجادلات یا برنامههای یک سال اخیرش را بررسی کنیم و ببینیم آیا نمیشد در بعضی از این بزنگاهها طور دیگری رفتار کرد که بدون کم شدن رویه جذابیت یا چالش برنامه، به چارچوبهای منصفانه هم بیشتر پایبند ماند؟ (طبعا این مثالهای محدود، فهرست کاملی از تمام اتفاقات افتاده از این جنس نیست.)
عادل و امیر قلعهنویی- خرداد 1390
رابطه این دو نفر به قول خود فردوسیپور همیشه سینوسی بوده. گاهی بالا و
گاهی پایین اما در عین حال هیچ وقت به طور کامل قطع نشده و دو طرف به صورت
زیر پوستی(!) و دورادور از هم حساب بردهاند. اما در خرداد ماه 90، قضیه
کمی متفاوت بود؛ قلعهنویی در کسوت مربی تیم قهرمان لیگ به نود رفت. آن هم
با یک قهرمانی قاطع با تیم آماده و محبوب سپاهان. بنابراین ژنرال (فارغ از
اینکه رفتارهایش مورد پسند ما باشد یا نه) حکم نماینده تیم شایسته اصفهانی
را داشت، عادل اما بعد از اندکی صحبت در مورد مسائل فنی، اختلافات گذشته را
مجددا آشکار کرد و با بیرون کشیدن تصاویر آرشیوی قدیمی به انتقاد از
رفتارهای قلعهنویی پرداخت.
چه میشد کرد/ نکرد:
فارغ از اینکه دل خوشی از برخوردهای «علی پروین»گونه قلعهنویی داشته باشیم
یا نه، آن شب وقتی او به عنوان ستاره اصلی تیم اول لیگ برتر به برنامه
آمده است، میشد با او از در مدارا (و مهمتر از آن، تحسین و تمجید) بیرون
آمد و شیرینی قهرمانی بر حق سپاهان را با این جدال شخصی و بازگشایی پرونده
مسائلی که بعضا در نودهای پیشین به تفصیل درباره آن سخن گفته شده بود، بر
هواداران این تیم تلخ نکرد. امیر آن شب با برگ برندهای به نام «قهرمانی»
به نود رفته بود و کفه این مجادله بینتیجه از پیش به نفعش سنگینی میکرد.
(نظیر این اتفاق، -حالا نه به صورت رفتن سراغ انتقادهای گذشته، بلکه در
قالب گیر دادنهای بطئی و قطعی و با طرح سوالاتی که با «قبول داری...» شروع
میشود- وقتی مهمان برنامه، بازیکن تازه درخشیده جوانی از لیگ برتر است هم
بارها در نود تکرار شده و میشود. اینکه مهمانی که قرار است قهرمان برنامه
باشد، در معرض چالش ناگهانی و بعضا پرخاشگرانه و بیانصافانه قرار بگیرد.)
عادل و محمد نصرتی-آبان ماه 1390
بحث مربوط به حرکات زشت منجر به محرومیت محمد نصرتی و شیث رضایی هنوز از
یاد کسی نرفته است. نصرتی و شیث بعد از آن اتفاقات مورد هجمهای بسیار
سنگین و قابل انتظار از سوی رسانهها و افکار عمومی واقع شدند. کمیته
انضباطی، محرومیت و جریمههای سنگینی برای این دو بازیکن در نظر گرفت و همه
جا صحبت از این اتفاق بود. مطابق انتظار، نود هم بحث مفصلی درمورد این
اتفاق به راه انداخت؛ آن هم در روزهایی که وضعیت روحی این دو بازیکن (خصوصا
محمد نصرتی که سابقه حاشیه و بداخلاقی نداشت) بسیار آشفته و درهم ریخته
بود. در واقع در شرایطی که نصرتی چند باری از انجام آن حرکات ابراز ندامت
کرده بود و اهالی فوتبال هم با نگاشتن و امضای نامهای خواهان گذشت مردم و
مسوولان از وی شده بودند، عادل بار دیگر فیتیله این اتفاق را بالا کشید و
حساسیت قضیه را مجددا شعلهور کرد.
چه میشد کرد/ نکرد:
آش آنقدر شور و چرب بود که نیازی به اضافه کردن ادویه و روغن
لازم به نظر نمیرسید. اما وقتی بعدا به حالت بغض در مصاحبهای گفت که
فردوسیپور نابودش کرده حرفهایش قابل تامل به نظر میآمد. در اولین
برنامهای که به بررسی این مساله میپرداخت، حمید صدر روی خط تلفن با لحنی
متاثر برای سرنوشت تلخ بازیکنان خاطی که به نظر او قربانیان مساله بودند
ابراز تاسف کرد و درکنارش، رسانهها (از جمله همین نود) را به خاطر غفلت از
فرهنگسازی در پیش آمدن این ماجرا مقصر دانست. عادل نیز با او همراه و
همزبان شد، اما درست چند دقیقه بعد هنگام گفتوگو با سرپرست پرسپولیس، به
شیطنت و خنده یکی از آن «خودجوش»های معروفش را درباره تکرار این حرکت در
زمان دیگری از همان مسابقه به زبان آورد تا لابد گل خنده را بر لب مخاطب
پای صفحه بنشاند. با این تناقض آشکار در گفتار و رفتار آن هم در این فاصله
زمانی کوتاه، تصور اینکه همدلی کلامی عادل با صدر صرفا از جهت فرمالیته
بوده، خیلی دور از واقعیت نیست.شاید هدف فردوسیپور از مطرح کردن ماجرای
نصرتی شکستن یک تابو و بازگرداندن او به زندگی بود. به هر حال برنامه نود
به عنوان یک برنامه تلویزیونی در مورد او حرف زد و تابو را شکست اما آن حسی
که در پایان برنامه به بیننده منتقل میشد نابود شدن نصرتی بود.
عادل و حمید استیلی-آبان ماه 1390
تیم استیلی تا قبل از شاهکارهای تیم فعلی ژوزه، یکی از بدترینهای تاریخ
پرسپولیس بود. کسب نتایج ضعیف در لیگ و باختهای پیاپی به پرویز مظلومی و
استقلال، کاسه صبر هواداران را لبریز کرد و باعث شد غدد مترشحه در گوشه چشم
حمید خان که بعد از زدن گل قرن او به آمریکا در ملاءعام فعالیت نکرده بود،
دوباره دچار التهاب شود و استیلی روی نیمکت پرسپولیس اشک بریزد. موضوع
برنامه نود درباره مقصر نتایج ضعیف پرسپولیس بود و مطابق انتظار گزینه
استیلی بیشترین حجم پیامکها را به خودش اختصاص داد. سرمربی احساساتی روی
خط آمد و از فردوسیپور گلایه کرد، عادل هم متقابلا با ادای این جملات و
کنایهها به او تاخت: شما در جریان مذاکره باشگاه با چهار مربی خارجی قرار
دارید یا نه؟ شما با واژهای به نام استعفا آشنا هستید یا نه؟ آیا اصلا به
آن فکر میکنید؟!
چه میشد کرد/ نکرد:
هر آدم عاقلی میدانست دیر یا زود کار استیلی با سرشکستگی تمام روی نیمکت
قرمزپوشان تمام است. قبول که او با سخنانی فرافکنانه خواست عادل را مقصر
حواشی پیش آمده جلوه دهد اما مجری نود با هوشمندی بیشتر میتوانست با کمی
خویشتنداری از کنار این آخرین دست و پا زدنهای مربی در حال غرق بگذرد.
اگر فردوسیپور مقابله به مثل نمیکرد و چنان لگدهای دردناکی را در قالب
کنایههای نیشدار نثارش نمیساخت، قطعا خودش پیروز اتفاقات آن شب میشد و
استیلی در نزد افکار عمومی احساساتزده ایرانیان، مظلوم جلوه نمیکرد. این
ماجرا در مصاحبه حضوری عادل با استیلی به شکلی شدیدتر تکرار شد. برخوردهای
پرخاشگرانه و هجومی فردوسیپور (از لحاظ لحن و ادبیات، نه از جهت محتوای
حرفها) و زیرکی استیلی در مظلومنمایی باعث شد خیلی از مخاطبین –به خصوص
آنها که از ریز وقایع مطلع نبودند- دلشان برای سرمربی سابق بسوزد و از این
همه فشار در یک برنامه زنده به او خشنود نباشند. آن هم در حالی که استیلی
بیتردید صددرصد مقصر بود و این مساله جای گفتوگو نداشت. برخورد
غیرحرفهای عادل –که به جای نشستن در جایگاه مجری و پاسخ خواستن از مهمان،
در جای قاضی نشسته بود و مهمان را محاکمه میکرد- لااقل در ذهن برخی
بینندهها نتیجه معکوسی به جای گذاشت.
عادل و مهدی مهدویکیا- آبان 1391
مهدویکیا بعد از نمایش موفقیتآمیزش در هفتههای اخیر در لیگ به عنوان
بازیکن برتر پرسپولیس برای چندمین بار به نود دعوت شد و گفتوگوی دلپذیری
با فردوسیپور انجام داد و درمورد کل خاطرات فوتبالی خودش صحبت کرد. اما
عادل که دوست داشت از این بازیکن همیشه آرام و تا حد ممکن بیحاشیه هم
سوژهای جنجالی در بیاورد، نوار یکی از مصاحبههای تند مهدی با برنامه نود
(بعد از جام ملتهای آسیای 2000 لبنان) را از آرشیو بیرون کشید. مهدویکیا
-احتمالا در یکی از معدود دفعات عصبانیت در عمر فوتبالیاش- ، به شدت به
جلال طالبی و اسماعیل حلالی تاخته بود.
چه میشد کرد/ نکرد:
همزمان با اینکه این مصاحبه قدیمی روی آنتن بود، دوربین برنامه داشت عادل و
مهدی را نشان میداد که در استودیوی نود رو به السیدی نشستهاند و
مصاحبه را تماشا میکنند. در اواخر این قسمت، به وضوح معلوم بود که
مهدویکیا از پخش مصاحبه قدیمیاش معذب شده و حتی آرام به فردوسیپور گفت:
«قطعش کن». آیا برای این سوال که «چه دلیلی برای پخش مجدد این مصاحبه بعد
از 12 سال و در منگنه قرار دادن بازیکن بیآزاری مثل مهدویکیا احساس
میشد؟» پاسخی وجود دارد؟ آیا قرار بود نیمه پنهان آقای شماره دو افشا شود؟
آیا قرار بود حقایق ناگفتهای را از گذشته بدانیم؟ یا صرفا میخواهیم از
دل یک گفتوگوی شیرین و سرخوش، باز هم چالش کاذب و جذابیت به هر قیمتی
ایجاد کنیم؟
عادل و انتخابات هیات فوتبال- آبان 1391
یکی از نقاط عطف برنامه نود پیگیری مصرانه و شجاعانه جریان تخلف آشکار
در انتخابات هیات فوتبال استان فارس بود. این پیگیری که به ابطال این
انتخابات انجامید تحسین بحق، بهجا و تمامعیار جامعه بینندگان نود را در
برداشت. اما در آیتم دوربین نود دو هفته پیش و در خلال بحث در مورد همان
انتخابات، تصویری از مدرک تحصیلی یکی از روسای فوتبال استان کرمانشاه
رونمایی شد که نشان میداد فرد مذکور علیرغم شش ترم مشروط شدن، توانسته
مدرکش را از دانشگاه محل تحصیلش بگیرد و اخراج نشود. مدارک ارائه شده
جزئیات بیشتری هم داشت.
چه میشد کرد/ نکرد:
فاش کردن اینکه شخصی مدارک تحصیلی مورد نیاز برای سمتی که در آن
اشتغال دارد را نداشته و بدون صلاحیت روی صندلیاش نشسته، در حوزه رسانهای
اقدامی حقیقتجویانه و قابل ستایش است اما ریز شدن تا این حد بر جزئیات
مساله، که از محکوم کردن فرد خاطی و مسوولان بالا دستیاش میگذرد و به
تحقیر او نزد خانواده، اطرافیان و اجتماع میرسد، شرط انصاف نیست. رفتاری
که به «زردی» پهلو میزند و از برنامهای که اعتبارش به این قبیل اخبار
وابسته نبوده و نیست، انتظار نمیرود. البته چنین افشاگریهای دقیقی حتما
دل عدهای را خنک میکند و برای صحبتها و متلکهای فردای مدرسه و دانشگاه و
محل کار سوژه داغی بهشان میدهد اما آیا خود عادل از تهیه نود به دنبال
چنین هدفی است؟
همشهری جوان | شماره 387 | آذر ماه 91
بعضیها
را واقعا من نمیشناسم. یکسری از فاکتورها باید در جلسه باشد تا برای روضه
خواندن راحت باشیم. ملاکهایش خیلی زیاد است. جلسه امام حسین(ع) قانون و
قاعده زیاد دارد. هیأت یعنی شکل و شمایل درست و حسابی.
بله. اکثرش هم به خودم برمیگردد. ما باید موجب زینت اهل بیت باشیم. بعضیها به این قائل هستند که ما هر کاری که میخواهیم انجام بدهیم، امام حسین(ع) خودش درست میکند. نه آقا، این جوری نیست! تو استخر هم میخواهی بروی، باید پایت را بکنی توی حوضچه کلر، بعد بروی داخل. تو باید پاک باشی تا بیایی. تمام حواس پرتیهای قبل از جلسه روی آدم، مخصوصا خواننده تاثیر میگذارد. دلشوره برای جلسه سیدالشهدا(ع) خیلی مهم است.
یک خانواده در محله ما هست که خانوادهای فقیر هستند و مشکلاتی دارند و رفتارشان هم عادی نیست و شاید خندهدار هم باشد ولی امام حسین(ع) را خیلی دوست دارند. یک روز بابا و دو تا بچههایش آمدند دم خانه ما و گفتند میآیی خانه ما روضه بخوانی؟ گفتم نه، من وقت ندارم. ناراحت رفتند. مادرم داشت میآمد. گفت فلانی چه گفت. گفتم روضه داشتند ولی نرفتم. گفت برو تا سر کوچه نرسیدهاند جلویشان را بگیر، باید بروی، من حلالت نمیکنم. دویدم گفتم آقا من اشتباه کردم. چه روضهای هم شد. آدم را گاهی این جوری میخرند.
ببین، یک چیزی باعث میشود که آدم رو به جلو برود؛ باور. شما باید امام حسین(ع) را باور کنی. مجلسی بوده که 20 تا غزل و نوحه در جیبم بوده و رفتم اما نشده. به هر دری زدم نشده. آخرش گفتم آقا من غلط کردم. من کارهای نیستم. گاهی هم شده که من در جلسهای نشستهام و همه اعاظم خواندن نشستهاند و هیچی هم نداشتهام و هیچی هم به ذهنم نمیآمده. گفتم آقا کمک کن و شده. توی این دستگاه باید فقط خودت واقف باشی. به محض اینکه به استغنا برسی مرخصی.
بارها
شده است که من بنشینم که به قول خودمان اتمی باشد. بعد هر کاری کردم نشده.
بعضی موقعها هم شده است که گفتهام من همین طوری مینویسم، شما هم
برسانید. خواهش کردم. یکبار میخواستم برای حضرت معصومه(س) شعری را شروع
کنم، گفتم من بیهدف مینویسم، اگر معنیدار بود، معلوم است که خیلی لطف
کردهای. این آمد که «باز شده دست نیاز بهشت، رو به زمین است نماز بهشت».
باورم نمیشد که چنین چیزی روی کاغذ بیاید. حالا من در این گیر و دار بیایم
بگویم من خودم دارم! من چی را دارم؟ بسمالله را که میگوییم، بقیهاش را
یادمان میرود. فقط باید بگوییم ما از خودمان چیزی نداریم.
بعضیها
میگویند موسیقی و فکر میکنند موسیقی فقط ساز دارد. به خیلی از تصنیفها
که نگاه میکنید، برای یک روحانی، سادات، مداح یا تعزیهخوان است. دستگاه
موسیقی که برای خودش تعریفی دارد، در خواندن بسیار مهم است. شما نمیتوانید
دستگاهها را ندیده بگیرید. در قرآن هم مقامها خیلی مهم است. من هم تا
حدودی با دستگاههای موسیقی آشنا هستم. اگر کسی فقط با سه چهار گوشه یک
دستگاه آشنا باشد خستهکننده میشود.
جوان امروزی با همه گرفتاریهایش میخواهد امام حسینی بماند، درد دینش را حفظ کند. برای این ها چه میکنید؟
نطفه
پاک، لقمه پاک، محیط پاک؛ هر کدام از اینها ایراد داشته باشد، تاثیر
میگذارد. طرف نطفه و لقمهاش پاک است اما دوستهایی که انتخاب میکند شاید
دوستهای خوبی نیستند، پدر و مادرش هم کاری نمیکنند. فرهنگ سیدالشهدا(ع)
این است که در خانه به همدیگر محبت داشته باشید. اگر برادری به خواهرش و
پدری به بچههایش محبت نداشته باشد، اینها میروند بیرون از خانه، یک محبت
کاذب را تجربه میکنند. یک نفر به آنها محبت میکند و میروند دنبالش. امام
حسین(ع) و مجلس امام حسین(ع) کار خودشان را انجام میدهند. دعای بیبی هم
پشت سر این بچهها هست. پدر و مادر باید دیندرد داشته باشند. نگویند ما هر
کاری میکنیم بچههایمان میروند هیأت. تازه هیأت هم نمیگویند. میگویند
میرود محمود کریمی. از کجا معلوم که وقتی پردهها کنار میرود آبروی من
یکی از همه بیشتر نرود. هر کسی در جایگاه خودش باید دین درد داشته باشد.
چون
زبان الان فرق میکند، طبیعتا از اشعاری که با زبان الان است، بیشتر
استفاده میکنیم. مثلا حاج آقای سازگار چهار جلد نخل میثم را گفتهاند. شما
هر کجای این کتابها را باز میکنید، فقط در حاشیهاش شعر ندارد. همه
شعرها محکم و استخواندار است. با بعضی از شعرای جوان هم در تماس هستیم.
25-24 سال بیشتر ندارند اما شعرهای خوبی میگویند. یکسری چیزهای شعر هم
عشقی است.
در
روایات داریم که امام صادق(ع) به کسی که در خانهشان روضه خواند،
زینتآلات و جواهرات قیمتی را گرفتند و به ایشان دادند و گفتند «آخرتت هم
با من». اگر به این دید نگاه کنیم، یک منبع درآمد خیر است که حلالترین پول
دنیاست. به خاطر همین آن چیزی که میدهند مهم است. این با چیزی که شما
میگیرید فرق میکند.
شما
اول ببین ما استخدام شدهایم، ثانیا مدح سیدالشهدا(ع) و اهل بیت از آن دست
کارهایی است که روز قیامت همه آدم را به آن کار میشناسند. اینجا بحث مالی
مطرح نیست، بحث حالی است. ما برای خودمان کار میکنیم نه برای امام
حسین(ع). ما کجا و ایشان کجا؟ کسی که یک کبریت میزند و اجاق را روشن
میکند، کی از او تشکر میکند؟ خود حضرت زهرا(س). هر چی بدهی هزار برابرش
را گرفتهای. بیشتر. چون ماها به اندازه ظرفیت و شخصیت خودمان کار میکنیم،
حضرت زهرا(س) به اندازه ظرفیت و شخصیت خودش اجر میدهد.