ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مرتبطترین فیلم به نوروز، چهل روز بعد از پایان آن اکران شده! بعد از کش و قوس در اکران نوروزی که با حذف دو فیلم «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» و یکه تازی «قلادههای طلا» (و کمی بعدتر، «نارنجیپوش») همراه شد، شاید «چک» بتواند شرایط را متعادل کند. فیلم سرخوشانهای که مخاطب را یاد «مهمان مامان» و «طهران: روزهای آشنایی» مهرجویی میاندازد. ماجرا از جایی کلید میخورد که سه مسافر و راننده زن یک تاکسی نمیگذارند سارقان، کیف پیرمرد مسافر تاکسی (جمشید مشایخی) را بدزدند. او هم یک چک ۴۰ میلیون تومانی برای چهار نفرشان میکشد اما چون شب جمعه است، آنها باید تا صبح شنبه با هم باشند تا چک را نقد کنند.
تضاد افکار و فضای متفاوت هر کدام از چهار صاحب چک، «چک» را بانمک کرده. راننده تاکسی زن که روی پای خودش ایستاده، سرهنگ بازنشسته دوران شاه (همایون ارشادی)، جوان فراری از خانه (شاهرخ استخری) و مرد میانسال سنتی (فرهاد آئیش)، چهار ضلع این مربعند. کَلکَل در ماشین، عدم اعتماد به هم، رفتن به خانه آئیش و خوردن نیمرو در آنجا به همراه موسیقی شاد و شنگولش، نکات جالب چک است. ورود دوربین به فضای نمازجمعه تهران که تقریبا اولین تجربه سینمای ما در این محدوده است هم برگ برنده کاظم راستگفتار بوده که البته استفاده خاصی از آن نشده. اما این نکته، تنها فرصت هدر رفته در چک نیست، با اینکه قصه نزدیک عید میگذرد ولی خبری از تکاپوی شب عید و ماهی و سبزه و... نیست. ضمن اینکه فکرش را بکنید تلاش این گروه ناهمگون به تعطیلات نوروز میخورد، آن وقت چه ظرفیت بالایی در فیلم ایجاد میشد. راستگفتار صحنهای مثل حضور افراد در خانه مرموز سرهنگ را هم به راحتی از دست میدهد.
اما فارغ از همه این مسائل، دیدن چک حال بیننده را کمی تا قسمتی خوب می کند. بازی قابل قبول استخری، بهت و تعجبهای پی در پی آئیش – که شباهتهایی به نقشش در فیلم «پوپک و مش ماشالله» دارد- و حرص و جوش خوردنهای مریم سعادت که همسر آئیش است، جالب توجه است و ریتم آن به خصوص در نیمه اول، تند و خوب از آب درآمده. چک با ارفاق به افت دقایق آخر فیلم و صرفنظر از پایانی که شاید توی ذوق بخورد، میتواند نقد شود و برگشت نخورد!
همشهری جوان ۳۵۸، احسان ناظمبکایی