همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

همشهری جوان

پاتوق دوستداران همشهری جوان

شگردها و حرف‌های فروشنده‌های شیشه



شکستن در شیشه



همشهری جوان/شماره 352/ م. حلم زاده:

تا بوده همین بوده، شیشه عمر بعضی‌ها دست بعضی‌های دیگر است! معضلی که حالا بیشتر هم شده. شیشه مصرفی یک سری که معتادش شده‌اند، دست بعضی‌هایی است که مثل خود شیشه بی‌رنگ و بی‌بو، بدون اینکه کسی با قیافه تابلو شناسایی‌شان کند، می‌آیند و جنس و اغلب مدل‌های بی‌کیفیت را می‌دهند به خریدار. آمدن و رفتنشان  سریع است، جنسشان اما بستگی به خریدار دارد که چطور باشد.

فکرش را بکنید، همین امروز عصر عزمتان را جزم کرده‌اید که معتاد شوید یا لااقل یک بار امتحان کنید اینها که شیشه می‌کشند، شیشه آنها را به کجا می‌کشد؟ خیلی‌ها به شما خواهند گفت که بار اول الزاما بار آخر نیست، وسوسه‌اش می‌کشدتان و معتاد می‌شوید اما فرض می‌کنیم شما قرار است حرف به خرجتان نرود. پس قبل از اینکه کنجکاوی بکشدتان، حرف‌های آنهایی که این دنیا را تجربه کرده‌اند و حالا پشیمانند را بشنوید، باشد که عبرت بگیرید و فکر نکنید که داریم در مورد یک مساله فضایی حرف می‌زنیم؛ کارشناس‌ها که می‌گویند: خطر در کمین است!


قطعا آنهایی که به شما پیشنهاد مصرف هم می‌دهند، تاکید خواهند کرد که اصلا وابسته نمی‌شوید، اما شما باور نکنید، حتی اگر این توصیه کننده، به ظاهر دل‌اش برای چاقی شما سوخته باشد و مثلا در آرایشگاه یا باشگاه ورزشی چنین پیشنهادی بدهد. وسوسه‌اش هم تکمیل می‌شود وقتی بگوید استفاده‌اش نه بو دارد نه نشانه‌ای در صورت؛ اما بدانید که خیلی از معتادها به شیشه، بعد از اینکه مدتی زیادی برای دوستان‌شان خالی بسته‌اند لو رفته‌اند!



برای خواندن بقیه گزارش به ادامه مطلب بروید...



ادامه مطلب ...

اشغال وال‌استریت مهم‌ترین اتفاق سال گذشته در آمریکا



این دیوار یک روز هوار می‌شود!



همشهری جوان/شماره 352/لیدا‌هادی:

تب و تاب بیداری اسلامی در کشورهای خاورمیانه هنوز نخوابیده بود که این دفعه مردم آمریکا سروصدایشان بلند شد. مردم نیویورک به بهانه هزینه‌های سنگین زندگی و قسط و وام‌های کلان به وال استریت رفتند و به نشانه اعتراض در پارک زاکوتی که مخصوص ناهار خوردن بورس بازهای نیویورک بود تجمع کردند. به این بهانه که چرا باید یک درصد میلیاردرهای آمریکایی هیچ مالیاتی ندهند و آنها که 99 درصد بودند، زیر بار قرض بمانند.

 

اعتراض یک روزه مردم نیویورک با خشونت پلیس شهر به روزها و ماه‌ها کشیده شد و به شهرهای دیگر هم گسترش پیدا کرد. آن قدر که امروز  بیشتر دانشجوهای آمریکایی در هر شهر برای خودشان شعبه‌ای از جنبش اشغال وال استریت راه‌انداخته‌اند و برای تغییر نظام سرمایه‌داری تلاش می‌کنند.

گشتزنی بین وبلاگ‌های جوان‌های آمریکایی و خواندن حال و هوای روزهای اعتراض آنها خالی از لطف نیست. اینکه آنها چه طور روزهای سخت توی پارک خوابیدن‌ها را تحمل می‌کنند و چه طور برای رسیدن به خواسته‌هایشان برنامه‌ریزی می‌کنند.




برای خواندن بقیه گزارش به ادامه مطلب بروید...



ادامه مطلب ...

رضا شفیعی جم سکوت خود را بعد از سال‌ها شکست


کار ما «نان داغ کباب داغ » بود



همشهری جوان/شماره 352/سید احسان عمادی:

آخر مصاحبه مطابق معمول همه گفت‌وگوها می‌گویم: «سوالای من تموم شد. اگر فکر می‌کنید حرفی نگفته مونده بفرمایید.» یک‌دفعه صدای آرام و مهربانی که تهش رگه‌ محوی از غم هم هست بالا می‌رود و می‌گوید: «بنویس بنده رضا شفیعی‌جم تاکنون هیچ صفحه‌ای در فیس‌بوک نداشتم. حتی ای‌میل هم ندارم. این‌هایی که به اسم من هست، من نیستم. بیشتر شیادی است.» انگار قصه هم‌چنان ادامه دارد و بعد گذشت این همه سال، هنوز «دِرِک» دایره جنایی «ساعت خوش» از تبعات اتفاقات غیرمتعارف و سنگینی که به خاطر شهرت فراوانش برای او (و بقیه همکارانش) افتاده خلاصی ندارد.

ماجراهایی که باعث شد یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های تلویزیون در دو دهه اخیر، در اوج موفقیت ناگهان خاموش شود. شفیعی‌جم - که طی این سال‌ها استعداد درخشانش در تیپ‌سازی‌‌های متفاوت را (از «بامشاد و کیوون» بگیر تا «قُل‌مراد و کامبیز») ثابت کرده - گرچه تلفن‌هایش را به سادگی و خوش‌رویی جواب می‌دهد اما خیلی اهل مصاحبه نیست. برای این گفت‌وگو هم تنها با اصرار فراوان و تاکید بر اینکه «حیف است پرونده‌ای درباره ساعت خوش بدون صحبت‌های یکی از چهره‌های مهم و محبوبش منتشر شود» رضایت داد.



برای خواندن مصاحبه به ادامه مطلب بروید...




ادامه مطلب ...